مامان دنیز مامان دنیز ۵ ماهگی
مادرشوهرم شهرستان خونش ولی از وقتی من عروسی کردن هر ماه یا نهایت دوماه خودشو میرسونه می مونه اینجا
نمیگم خونه پسرشه
ولی قبل من شوهرم ۶ سال اینجا تنها بود اصلا نمیومد یه سر بزنه یه هوای پسرشو داشته باشه شوهرم اینجا عین چوب خشک شده بود
الان به هر بهونه هر ماه یا دوماه میاد خیلی می مونه اینجا
منم خونم کوچیکه اتاق خواب هم سرده نمیشه خوابید
وسط ما می مونه
وقتی حامله بودم یه عمل چشم غیر ضروری داشت برای زیبایی بود اومد وسط حاملگی من انجام داد کلی براش مهمون اومد نباید پیشش غذا درست میکردیم گرسنه می موندم و چیزای دیگ اونا گذشت
الان باز دوباره عروسیه از ده روز جلوتر بلند شده اومده
بازم کاری به اینم ندارم
بااینک من واقعا دیگ مثل قدیم اهمیت نمیدم زیاد پاشم براش کاری کنم حس میکنم نیست خیلی هم پول پرسته در حدی ک توس مراسم های ما هزارتومن هم به ما نداد و خیلی خسیسه در کل
امروز تو جمع نشسته بودیم یهو حرف از بچه افتاد برگشت گف مگ مرد بچه نگه میداره
انقدر اعصابم خورد شد
گفتم چرا نگه نمیداره مگ بچش نیست
مردای ما نگه نمی‌دارند وگرن مردای بقیه نگه می‌دارن
کلا زن ستیز علیه زنا حرف میزنه
فقط میخواد برای مردا بماله و بگه همه چیز وظیفه زنه
نمیدونم چیکا کنم اعصابم خیلی خورده ازش خوشم نمیاد اصلا
بااینک اصلا به شوهرم اهمیت نمی‌داد و نمیومد و این مث چوب خشک شده بود اینجا الان یه جوری ادای نگران ها رو درمیاره ها
این سری میگف علی لاغر شده😏
نمیدونم چیکا کنم از حرص خوابم نمیبره
مامان قَلبَم🫀👶پسرم مامان قَلبَم🫀👶پسرم ۳ ماهگی
مامان دایان مامان دایان ۲ ماهگی
مامان مامان آروین💙🧿 مامان مامان آروین💙🧿 ۵ ماهگی