مامان جوجه کوچولو مامان جوجه کوچولو ۹ ماهگی
بچم که بیداره داشتم پیام های بعضی از خانمای گهواره ای رو میخوندم
چه دنیای جالبی دارین









زمان مجردیم که دوستام تعریف می‌کردن
میگفتن شوهرشون خیلی رو رابطه حساس هست
یا بعضی تعریف ها
که من این تصور تو ذهنم از مرد شکل گرفت که یه مرد اولویت اول زندگیش رابطه هست و خیلی براش مهمه


با این تصور وارد زندگی مشترک شدم
ولی خب شوهرم زیاد رابطه براش مهم نبود

یادتونه دفعه قبل که شوهرم اومد مرخصی، طبق تقویم روز بعد من پرید میشدم ولی تلاشی نکرد ،روز بعد هم رفت دنبال کارهای بیرونی،من واقعا حرص خوردم ولی اون ریلکس بود.عصر همون روز پرید شدم.
حتی تو پریدی اذیت بودم رفتم براش مطلب از اینترنت باز کردم و غیر مستقیم گفتم تو سایت رهبری نوشته زن و مردی که نمیتونن .... کنن میتونن از طریق معاشقه نیازشون رفع کنن
ولی باز شوهرم توجهی نکرد و تو فکر خواب بود‌.
.همیشه بخدا توکل میکنم و میگم حتما قسمت من این بوده.
البته اوایل خیلی برای شوهرم نیازمو میگفتم.
ولی دیدم شوهرم جز مسائل مهم زندگیش نیست دیگه بیخیال شدم.