مامان پارسا و پاشا🐣 مامان پارسا و پاشا🐣 ۱ ماهگی
مامان 👼رایبُد مامان 👼رایبُد ۱۰ ماهگی
مامان جوجه و تو دلی❤️ مامان جوجه و تو دلی❤️ ۸ ماهگی
مامان 👭ava&aniya مامان 👭ava&aniya ۷ ماهگی
تاپیکا یا عکسای یلداست
یا دعوای زن و شوهری 🤦🏿🤦🏿🤦🏿🤦🏿
اونم بخاطر رفتار خانواده شوهری
منم خونه مادرشوهرم بودم هه چی داشت خوب میگذشت که دیدم بچه آبجیم و آواتو اتاق دارن دستاشونو میکوبونن رو قفسه عروس هلندیای برادر شوهرم
سریع رفتم قفسشو گذاشتم روی میز آرایشش 😒😒😒
و برگشتم چند دقیقه بعد سرو صدا تو اتاق بود که یهو برادرشوهرم با عصبانیت رفت سمت اتاق بچه آبجیام بدوبدو اومدن بیرون یهو دیدم آوا یه جوری گریه کرد اومد پزیرایی دلم برا بچم کباب شد
اینکه چه بلایی سر بچم اورد نمیدونم
از خواهر زاده بزرگم پرسیدم گفت نمیدونم ولی با عصبانیت دست آوارو گرفت آواام ترسید
چیزی به برادرشوهرم نگفتم نخواستم شب یلدا حروممون بشه
اما بهش پیام دادم گفتم آقا مختار دفعه دیگه ناراحت بودی از حضور بچه ها بگو دیگه نمیام خونت
دفعه آخرت باشه اشک دخترمو اورد من به حرمت مامانت چیزی نگفتم
ولی اینم بگم کلا خانوادع شوهرم احترام شدیدی به زنداداشاشون میزارن مخصوصا من که دختر عمشونم و مامانم نخیییییلی چون دوست دارم منم خیلی دوست دارن و حرفمو گوش میکنن
پیاممو سین زد و جواب نداد
ولی میگم خداروشکر آوا یه اخلا قی که داره
اگ کسی اخم کنه بهش میزنه زیر گریه و انگار بلایی سرش اوردن
بچه باید اینجوری باشه که کسی نتونه غلطی باهاش بکنه
تویه مراسم‌ زن عموم آنیا رو بغل کرد
زن عموم یه بیماری مسخره داره که بچه تپل یا بامزع ببینه گاز میگیره یا بشکون میگیره یا با چک ریز میزنش یا اخم میکنه که گریشو دربیاره
تو یه مهمونی آنیا ۴ماهش بود عوضس کردم بچه رو دادم به مامانم و رفتم دستامو بشورم برگشتم دیدم واویلا آنیا چه گریه ایی میکنه