مامان نفس 💜🫐 مامان نفس 💜🫐 ۱۱ ماهگی
۱۲هفته و ۱روزم بود
تا قبل اینکه برم داخل اتاق هرچی قرآن بلد بودم خوندم
خیلی میترسیدم برم تو چیزی بگه ک معمولی نباشه
انقد استرس داشتم خاله دیگ داشت مسخرم میکرد میگف دیوونه ای مگه
قشنگ قلبم داشت تو دهنم میومد همزمان بغضمم داشت خفم میکرد کامل اماده انفجار بودم
تا صدای قلبتو شنیدم
دیگ نتونستم جلوی خودمو بگیرم و ترکیدم🥹
باورم نمیشد یه نهال کوچولو تو وجود من داشت زندگی میکرد و قلبش میزد
‌از همون لحظه بود فهمیدم ک چطور میشه ینفر رو ندیده باشی ولی با تموم وجود جونتم براش بدی
حالا ۱۱ماهت شده و من هروز تورو سفتتتتت به خودم فشار میدم
محکم ماچت میکنم
میخوام حلت کنم تو خودم
اخه هرچی بزرگتر میشی کمتر میتونم اینطوری فشارت بدم
من از اولای تولدت از وجودت لذت نبردم
چون حال خودم بد بود نمیتونستم دوست داشته باشم افسرده بودم
ولی وقتی خوب شدم قول دادم ک دیگ لحظه هامو با تو از دست ندم
و واقعا ندادم
تو جونمی
من تا ابد تا روزی ک زندم از تو محافظت میکنم تو نگران هیچی نباش .‌‌..
۱۱ماهگیت مبارک شیشه عمرم✨️🫀
.
.
‌دیگ بریم برا شمارش معکوس؟🥹