مامان پسلی مامان پسلی ۸ ماهگی
مامان روشا گلی😋 مامان روشا گلی😋 ۷ ماهگی
پارت هفدهم
دخترم بعد از یه زایمان سخت به دنیا اومد
پرستار رفته بود به مادرم و همسرم گفته بود شیرینی بدین بچه دختره
شوهرم گذاشته بود رفته بود
دیگ بیمارستان نمی‌دونم دو یا سه روز موندیم اومدیم خونه
شوهرم بعد سه چهار روز اومد خونه اون موقع هنوز دخترم اسم نداشت
بچه صداش میکردم یا بهش میگفتم کوچولو ‌ نی نی ‌
بعد دیگه باباش اومد گفتم اسم . گفت خودت می‌دونی به من مربوط نیست
اسمشو خودم گذاشتم . ولی اینجا نمیتونم بگم ببخشید
مادرم تا روز ششم زایمانم پیشم بود
بیش دیگ خودم بودم و بعدشم رفتم بهداشت بخیه کشیدم
یه دختر تپلوووو
باباش هرروز بدتر میشد هر روز کتک ها دعوا عا
طوری که دخترم پرخاش گر و عصبی لجباز بود فقط داد میکرد گریه میکرد
یادمه یه روز باباش از سرکار اومد دخترم کولیک داشت
گذاشتش وسط پذیرایی به زور منو برد تو اتاق خواب دخترم هشت ماهش بود انقد منو زد و باهام سکس کرد دنده سمت راستم شکست . دخترم آنقدر ترسیده بود بیهوش شده بود ‌ هرچی سعی کردم جیغ و داد نکنم دخترم تاریخ نشد . دیگ بعدش رفتم سراغ دخترم و بغلش کردم صورتشو گرفتم زیر آب به هوش اومد شیرش دادم تنش خیس عرق . از موهام می‌گرفت می‌چسبید بهم انقد ترسیده بود ‌ دیگه زن یک همین طوری می‌گذشت . تا گفت من پسر میخام گفتم از کجا معلوم پسر بشه
مادرش بهش گفته بود اینم عین مادرش دختر زاه. اگه پسر تمیارده بریم برات زن بگیرم و منی ک از خدام بود بررررره