مامان علی مامان علی ۱ سالگی
مامان شاخه نبات مامان شاخه نبات ۱ سالگی
مامان آرکان مامان آرکان ۲ سالگی
برادر شوهرم مستاجر بود حتی ماشینم نداشت تو بنگاه کار میکرد انقدر پول مردمو بالا کشید چهار سال افتاد زندان پدرش سند گذاشت آزادش کرد از زندان ک اومد بیرون یه ریو خرید تو بهترین منطقه زنجان خونه اجاره کرد
الان یکسال ک از زندان اومده بیرون مادر شوهرم همیشه براش گریه می‌کنه ک پسرم کلی بدهی داره فلان
الان زنش رفته ژل لب ژل گونه دماغ عمل کرده عید هم یه خونه خریدن
دیشب رفتیم خونه پدر شوهرم دیدیم برادر شوهرم آخرین مدل ماکسیمارو سوار شده اومدن اونجا می‌گفت یک میلیارد و پونصد خریدم نمی‌دونم مردم پولو از کجا میارن والا شوهرای ما صبح تا شب کار میکنن آخرشم هیچی ب هیچی
حسود نیستما ولی حرفم ب اینه ک خدای نکرده اگه شوهر ما اینجوری بود روز ب روز بیچاره تر می‌شدیم ولی اینا روز ب روز خوشبخت ترن
نمی‌دونم باز کلاه کسی رو برداشته یا زیر خاکی چیزی پیدا کرده هر چیه ب پول پول نمیگن فرت و فراوون خرج می‌کنن و میخرن درخالیکه برادر شوهرم حتی از وقتی ک از زندان آزاد شده یک روز سرکار نرفته همیشه می‌خوابه تو خونه