مامان قندون مامان قندون ۱ سالگی
مامان پسر مامان پسر ۲ سالگی
مامانا ۳ تا تاپیک قبل نگاه کنین . مادر شوهرم و دختراش رفتن شهرستان سوم بود پدر شوهرم زنگ زد ب شوهرم فردا بیاین مادرت ابنا دیر میان زنت غذا درست کنه آخه باغ دارن تو هم کمک کن چهارشنبه هم رفتن دکتر ی شهر دیگه من رفتم بعد ساعت ۱۰ شب زنگ زدم خواهر سوهر مجردم ک هیچ مشکلی باهم نداشتیم ببینم کجاست اونم باهاسون بود با اون خواهر شوهرم ک الکی قهر کرد و مادر سوهرم ن زنگ زد ن جواب داد بعد دیروز هم ی وضعیت گذاشتم ۴ تا از خواهر شوهرلم باهم از دیروز ۷ بار آنلاین شدن وضعیت منو باز نکردن درحالی ک ی بنده خدایی وضعیت گذاشت پرسیدم نگاه کردن گفت آره. شما باشین فردا میرین ب جا مادر شوهرتون یا ی بهانه بیارم نرم ب خدا حقم نیست بعد ۵ سال ی بار اعتراض کنم هربی احترامی کردن با شوهر دعوا میکنن با من قهر میکنن . همین خواهر شوهر متاهلم ی سال پیش گفت چ خبرت همش لباس میگیری برا بچه پولا خرج میکنی من فقط گفتم پدرم گرفته اینا رو من نگرفتم وای چنان دعوایی کرد ک تو همش میگی پدرم گرفته منظورت این بود ما چیزی نمیگیریم . مثلا ب پسرم حرف زد شوهرم فقط خندید گفت بابا بچه ۱ ساله چ میفهمه تو اینجور داد میزنی من هیییچی نگفتم بعد من خداحافظی کردم جوابم نداد قهر کرد تا ۱ ماه ب خدا یک بار تو این ۵ سال اعتراض نکردم یا قهر بودن بازم خجالت میکشیدم هرجا میدیدم سلام میکردم ولی واقعا دیگه حالم بهم زدن الان اونا انگار طلبکار هستن باز قهر کردن من چ رفتاری کنم بسکه چیزی نگفتم خودم خجالت میکشم ب خداحالا جرات ندارن ب جاریم تو بگن چنان دعوایی خودش و شوهرش ب پا میکنن بیل و ببین من خاک تو سر روز اول هیچی نگفتم الان خم بگم زورشون میاد بدتر میکنن