مامان شاهوین مامان شاهوین ۲ سالگی
مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
سلام مامانا...خسته نباشید
میگم یه چیزی خیلی رو مخمه....یه همکار دارم در آستانه بازنشستگی و ۵۳ ۴ ساله...بچه هاش دانشجو ان خودشم کلا بیکار و الاف...این آدم از اول صبح ک میاد شروع میکنه به تعریف کردن از خودش..کیک پختم نون پختم شیرینی پختم فلان غذا و دسر رو پختم بعد رفتم باشگاه بعد یه دوش گرفتم آرایش کردم رفتم خرید و ال و بل و این داستانا...حالا واسه منی که با بچه کوچیک وقت سر خاروندن ندارم خیلی رو مخه که الان میدونه من واقعا همین که بخودم و بچه و زندگیم برسم هنر کردم مدام میگه توام کیک بپز آشپزی حال آدمو خیلی خوب میکنه باشگاه میرم بدنم فرم قشنگی گرفته و....دلم میخواد با دمپایی ابری بزنم تو دهنش بگم تو کجا بودی اونوقتا ک من سر و تهمو میزدی تو باشگاه بودم یا در حال خرید و تفریح و خوش گذرونی ...اصلا حالمو بد میکنه حس ناکافی بودن دارم...رئیسمم هست نمیشه بهش چیزی گفت..بعضی وقتا اخم میکنم که دیگه تو مغزم راه نره اما حالیش نمیشه و ادامه میده...انرژیمو منفی میکنه😒😒😒
مامان لنا لیانا🥹❤️ مامان لنا لیانا🥹❤️ ۱۶ ماهگی