مامان علی💙🌈 مامان علی💙🌈 ۲ سالگی
بعضیاتون میدونید من با شوهرم چون به خانوادش همیشه پول میداد ولی به زن و بچه خودش که می‌رسید همیشه نمیداد یا میداد کلی منت و غر و با دعوا. بعد دعوامون شد جوری که کتکم زد سر خانوادش بعد اون طلب کار بود زنگ مامانم میزد که بیا تکلیف منو با دخترت مشخص کن مامانمم پشت گوشی به من جلو شوهرم میگه گ و ه خوردی غلط کردی بشین زندگیتو کن. دیگه قسم خوردم خونشون نرم ولی چون امروز دانشگاه یه ساعت کلاس داشتم مجبور شدم برم بچمو بزارم پیششون. بعد دوباره بام دعوا میکرد بشین زندگیتو کن چرا پولاتو جمع میکنی طلا میخریدی برا خودت بخور و بپوش گفتم من پول یارانه خودمو جمع میکنم میخرم اون خودش وظیفشه هر ماه به زنش خرجی بده من چرا بیام از پولا خودم برا خودم چی بخرم بعد میگفت من چقد گفتم قبول نکن من راضی نیستم چقد گفتم خانواده خوبی نیستن هی گیر دادی من میخوامش‌ منو ببین دارم با بابات زجر میکشم حالا دروغ بابام بخدا خیلی خوبه کاش شوهر من مثل بابام بود همش یه حرف مامانمه هر چی کار میکنه میده مامانمم. بعد مامانمم نمک نشناسه. بعد الان که اینا رو دیدم میگم خدا رو شکر من نیومدم قهر وگرنه صد مرتبه بدتر از خونه خودم و شوهرم اینجا اذیتم میکردن با حرفاشون و غرغرا مامانم. اصلا اینجا جهنمه من بخاطر چی عروسی کردم چون زندگیم زهرمار بود همش مامانمو بابام دعوا میکردن ما بچه ها لطمه می‌خوردیم همیشه بهمون فحش میداد فقط خواستم فرار کنم از خونشون که شانسم گیر یه ادم بدتر افتادم