مامان باران خانوم مامان باران خانوم ۵ سالگی
مامان دلوین ودوقلوها مامان دلوین ودوقلوها ۶ سالگی
مامان میعاد مامان میعاد ۴ سالگی
خانما ی لحظه بیایید خواهش میکنم بی تفاوت رد نشید
من از اول ازدواجم تا الان که ۸سال هست طبقه بالا پد شوهرم زندگی کردم دوتا بچه دارم خانواده شوهرم خیلی اذیتم کردن برادر و خواهر مجرد داره شوهرم اونقدر زخم زبون کردن و ... که حد ندارن ولی این اواخر همگی بهتر شدن یعنی من قلشون رو پیدا کردم غیر از پدر شوهرم ک ی حرومزاده تمام معناس. بددهن کثیف و بیشعور. سر بارداری و بعد زایمان بقدری اذیتم کرد ک افسردگی گرفتم چند بار حمله کرده بزنه و من خیلی ترسیدم بماند ک شوهرم بی غیرتی و از خونوادم دورم چیزی نگفتم و الان دو سال هست با پدر شوهرم ی کلام هم حرف نزدم. ب امید خدا تا ده روز دیگه اینجا میرم. ب خودم قول دادم ببخشم همه رو غیر از پدر شوهرم بقدری ک دلم رو آتیش زده. بقدری اذیتم کرده حد ندارن و همه ی دور برای هم میدونین ک چ آدم عوضی هست و دخالت هاش رو بی خود میدونن مخوام وقتی خونه جدید رفتم این آدما و کارهاشون رو فراموش کنم چکار کنم ب آرامش برسم. شاید من ب موقع اقدام نکردم کاری نکردم فکر کرده چ خبره ولی من ب خدا سپردم و حتی ادم حسابش نمیکنم ولی چکار کنم دلم آروم بشه. فقط مخوام روزی رو ببینم ک خدا تقاصم رو ازش میگیره من از ترس حمله اون تپش قلب گرفتم و بیماری خودایمنی