مامان گندم مامان گندم ۶ سالگی
سلام خانما کمکم کنید😭قضاوت نکنید منم خیلی قضاوت کردم اینجور به سرم اومد سال گذشته شهریور تو اینستا یه پسره بهم پیام داد نمیدونم چرا و چیشد ج‌وابشو دادم نگفتم متاهلم و بچه دارم این رابطه ادامه دار شد و منم وابسته و عاشق ، سرتا پامو به پسره دروغ گفتم اسم فامیل همه رو فقط گفتم عقد بودم دارم جدا میشم،،بعد از ۶ ماه فهمید بچه دارم چندروز قهر بودیم بهش بدوبیراه گفت که تو چرا بچه داشتی وارد زندگی من شدی اما از شوهرم چیزی نفهمید، الان ۱ سال و چندماهه میگذره و من به شدت عاشق اونم و متاسفانه اونم وابسته من شده، اما نمیدونه با شوهرم زندگی میکنم، رندگیم خوب بود نمیدونم چرا به این راه رفتم الان از شوهرم بیزارم هرکار میکنم طلاق نمیده، خیلییی بیش از حدهم بهم اعتماد داره آزادم و همش توگوشی اما گیری بهم نمیده،اوایل عذاب وجدان داشتم الان کمترشده و تنها ترسم اینه اون پسره بفهمه باشوهرمم دیگه تف تو روم‌نمیندازه، خیلی حساسه همیشه میگه با زن شوهردار تو عمرم نرفتم و نمیرم، من چیکار کنم بخدا خانوادم با اصالته خودم زن پاکی بودم نمیدونم چرا خدا اینکار ب سر زندگیم داد بلاتکلیفم، اون پسره شده دین و ایمون من نمیتونم بزارمش کنار بارها خواستم بلاک کنم تموم کنم نتونستم، خانوما کسی اینجوری بوده به دادم برسین اگه شوهرم بفهمه آبرومو میبره پسره بفهمه بدتر آبرومو میبره تو شهرکوچیکی هستیم ،الان طوری شده که پسره هم منو دوست داره نمیخواد از دستم بده من چه کنم خدایا😭😭😭😭😭😭😭