مامان ماهلین جانم❤️ مامان ماهلین جانم❤️ ۲ سالگی
مامان آیدان مامان آیدان روزهای ابتدایی تولد
مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۶ سالگی
مامان فنچا و تو دلی😍 مامان فنچا و تو دلی😍 هفته سی‌وششم بارداری
زندگی نامه من از اونجا شروع شد ک🫠🥲کلاس هفتم بودم میرفتم مدرسه سال 94بود تو خانواده معمولی و بابام بشدت غیرتی خدا بیامرز نماز خون قران خون ی وعده نمازش یادم نمیاد تا قبل از فوتش غذا شده باشه همیشه سر وقت میخوند ب منم میگفت بخونم اما من گوش نمیکردم ب حرفای بابام.. خلاصه تو همون دوران مجردی یکی دوسال همین شوهرمو میشناختم باهم تلفنی در ارتباط بودیم قرار بود اما ب شاخه گل کافه دور دور ختم میشد ن رابطع ای داشتیم ن میزاشتم چون دختر بودم خیلیییی مراقب بودم تهش همون بوس و ل ب 🥲خداشاهده اگ دروغ بگم.. خیلی پیله کرده بود همین شوهرم ک میخوام بیام خوستگاریت ب خانوادم گفتمو فلان دوستت دارم و..منم دوتا بچه ی برادر دارم دوقلو همسن خودم اما اونا مجردن من عمه شونم☺️
خیلی بشدت وابسته هم هستیم 7ماه فقط بزرگترن ازم باهم خیلی راحتیم.. برای جریان همین شوهرم اونا میدونستن بهشونم گفته بودم.. خلاصه من 5تا داداش ناتنی بزن بهادر ی دونه اجی ناتنی دارم از پدر یکی هستیم مادر جدا..
خوندی رفیق لایک کن♥