مامان فسقلی👼🤱 مامان فسقلی👼🤱 ۳ سالگی
سلام مامانا من خیلی بدشانسم امروز چون شوهرم تا ساعت ۱۱ونیم سرکار بود کلا عصرکاریاش میرم چون بچه اذیت میکنه و تنهام یا اونا میان ک ظهررفتیم مراسم عاشورا و مامانم حالش خوب نبود موندم الان امدم دیدم وای شیلنگ ابگرمن ترکیده کابینت هانون ک زیرش خراب شده تازه ۱سال امدیم هایگلاسم هست خلاصه شوهرم قبلا برا کابینت ها کلی حرص خورد ک چرا زیر سینک رو ضدآب نداده ک بخواد باد کنه الان خبرمرگم اون کابینت ها ک زیر ابگرمکن بودن یکم باد کردن داخلشون زیرشون صفه کابینت پوستش کنده خدامرگم بده ب شوهرم ک گفتم میگ مقصر تویی ک نیامدی خونه میگم مگ من ب پای خونتم اخه یعنی چ ک تو همش من رو مقصر میدونی موکتمون خیس آب شده بقران ب من خوشی نبامده حالا میاد از چشم و دماغم در میاد اخه گناهه من چیه تاخالا سابقه نداشته همچین اتفاقی بیافته خانوادش وقتی کابینت زیر سینک رو فهمیدن ولی من رو متهم کردن و شوهرمم پر کردن دیگ اگ بفهمن میگن زنش مواظب زندگیش نیس ایخدا من گیر چ زبون نفهمایی افتادم بقران خودمم ترسیدم میدونم وضع اقتصادی بده اما من چ خاکی ب سر کنم حالا میاد ب من داد و بیداد میکنه و از رو لجش یکارایی تورو خدا چی بگم استرس دارم 😔😔😔
مامان آراد کوچولو🧒 مامان آراد کوچولو🧒 ۳ سالگی
اومدیم شهرستان خونه مادرشوهرم واسه عاشورا تاسوعا. خواهرشوهرم کلا ور دل فامیلای خودش بود. پیش شوهرم چنان خوش و بش میکنه بامن. ولی وقتی تنهاییم محل نمیده.
امروز رفتیم حسینیه تعذیه بود.
دخترم اذیت میکرد گرم بود هوا و صدای تعذیه میترسید. من خیلی اذیت شدم مدام بغلم بود. یه ثانیه نیومد کمک یا پیشم وایسته. درصورتیکه پیش شوهرم همش با دخترم بازی میکنه قربون صدقش میره.
منم اشاره کردم بهش گفتم من میرم خونه.
اومدم خونه به شوهرم توپیدم ک اره ابجیت در کون دختر جاریشه. هرجا اون میره ابجیتم مثل جوجه رنگی پشت سرش میره. من عروستونم اینجا غریبم کسیو نمیشناسم درحد سلام و احوال پرسی باهمه خوش و بش میکنم. خواهرشوهزمم منو تنها گذاشته دم کون فامیل خودش وایستاده به من محل نزاشت
اینارو به شوهرم گفتم درحد درد و دل و ازوم گفتم. اقا قاطی نکرد؟ مامانش اومد از حسینیه کلی دادو بیداد کرد ک اره کمک زن من نکردید. ابجی محل نمیزاره در کون بقیه ست محل نداده به زن من. اقا قاطی کرده بودا. حالا من ارومش میکردم میگفتم بابا من یه دردو دل کوچیک کردم. میگفت بیخود غذا نذریشونم نمیخورم میبرم میریزم تو حیاط. املت میخورم.
مامانش گریه کرد اصلا یه وضعی ها
بهش میگم به مامانت چه ربطی داره؟؟ این بدبخت ک گناهی نداره. خودش بزور راه میره. ابجیت تو جمع فامیلاش منو محل نمیده تنها میزاره. درحد یه تیکه کوچیک به ابجیت بنداز. ن ک داد و بیداد کنی
شوهرمم میگه اعصابم خورد میشه نمیتونم
😐😐😐😐 یه درد و دلم نمیشه با شوهرم کنم بخدا
همه چیو باهم قاطی میکنه. واقعا ربطی به مادرشوهرم نداشت من اصلا اسمشو نیاوردم
مامان 🌙نیل آی🌙 مامان 🌙نیل آی🌙 ۱ سالگی