مامان Love crime♥️✨ مامان Love crime♥️✨ ۱ سالگی
مامان sami🐣 مامان sami🐣 ۱۷ ماهگی
خانما‌میگم ما با یکی از رفیق های شوهرم جدیدن اشنا شدیم هی بیرون اینا میریم بعد این بنده خداها ۱۵ سال بچه دار نمیشن خودشون ام‌میگن‌ک خسته شدیم هرکاری ام بگید کردن هر راهی رفتن ۱۵ ساله فقط پول خرج کردن واسه بچه الان هیچی ندارن . بعد من بخاطرشون یکی دوبار اول بچهامو نبردم بعد سعی کردم کوچیکه رو نبرم ک اذیت نشن بلخره حوصله میخاد .. بعد هی دلداری میدادم میگفتن ک حرف زیاد می‌شنویم و اینا منم هی میگفتم بیخیال زندگی کنین اصلا مهم نیس من دوتا دارم همش دردسر عذاب سختی و اینا... بخاطر دلداری میگفتم وگرنه ناشکری نمیکردم ... میگفتم مثلا ما خونه نداریم حسرت خونه داریم و فلان.. بعد گذشت دیگه جدیدا ک بیرون میریم سعی میکنم بچهامو ببرم دیگه تااخر عمر نمیتونم نبرم اگه بخان رفت آمد کنن که می‌مونن نخان ام هر جور راحتن خصوصا این محرم هی باهم گشتیم هی خانومش میگفت وای ببین ما چقد راحتیم وای عزیزم خدا حفظشون کنه ها ولی ما چقد راحتیم راحت میچرخیم چیه بچه دردسر همش درگیر اینایین و فلان هی با شوهرش میگن ما راحتیم و فلان ..‌ نمیدونم من حس بدی گرفتم ب نظرتون؟؟؟خب من خودم اینارو میگفتم واسه دلداری بچهامو خراب میکردم ک اونا ناراحت نشن دیگ معنی نداره هی بگن وای ما راحتیم آخيش چقد راحت میچرخیم و منی کع میدونم چقد سختی میکشن که بچه دار نمیشن
نظرتون من الکی حساس شدم ب حرفاش؟؟؟؟