مامان غزل مامان غزل ۱۰ ماهگی
💕💕


‌کودک شما شبیه هیچ کودک دیگری در دنیا نیست حتا خواهر یا بردار دوقلوش!

یه بچه ای از شش ماهگی خوابش کامل شده و طول شب بیدار نمیشه  یه بچه ی دیگه در ۴ ماهگی هست و با پستونک فقط بخواب میره ...

پس بچه ها با هم فرق دارن نمیشه بگی ۶ ماهگی باید بدون اذیت خوابش ببره چون فلان کتاب گفته، نه ماهگی باید با خودش بازی کنه چون فلان جا نوشته  ، یکسالگی نباید برای بغل خواستن گریه کنه بچه فلانی بغل نمیخواد  ،،

اگه چهارسالشه نباید غر بزنه و بدغذا باشه و ... برای بچه ها در هیچ سنی "باید" وجود نداره و برعکس ، شما "باید" قبول کنید که رفتارهای بچه ها درست مطابق گفته های کتابها و روانشناسها نیست ، آنها قرار نیست شبیه هیچ فرد دیگری در جهان باشند و یه شکل باهاشون رفتار بشه و بزرگ بشن ...

قرار یه شخصیت جدید و منحصر به فرد باشند .

شما به عنوان والد فقط وظیفه دارید امنیت و ارامشش را برقرار کنید و بهش عشق بدید و باقی رو بسپارید به خودش که زندگی کند .... پس کتابت رو زمین بزار ، دست از مقایسه کردنش با دیگران بردار.
مامان مهرگان مامان مهرگان ۳ سالگی
💕💕


‌کودک شما شبیه هیچ کودک دیگری در دنیا نیست حتا خواهر یا بردار دوقلوش!

یه بچه ای از شش ماهگی خوابش کامل شده و طول شب بیدار نمیشه  یه بچه ی دیگه در ۴ ماهگی هست و با پستونک فقط بخواب میره ...

پس بچه ها با هم فرق دارن نمیشه بگی ۶ ماهگی باید بدون اذیت خوابش ببره چون فلان کتاب گفته، نه ماهگی باید با خودش بازی کنه چون فلان جا نوشته  ، یکسالگی نباید برای بغل خواستن گریه کنه بچه فلانی بغل نمیخواد  ،،

اگه چهارسالشه نباید غر بزنه و بدغذا باشه و ... برای بچه ها در هیچ سنی "باید" وجود نداره و برعکس ، شما "باید" قبول کنید که رفتارهای بچه ها درست مطابق گفته های کتابها و روانشناسها نیست ، آنها قرار نیست شبیه هیچ فرد دیگری در جهان باشند و یه شکل باهاشون رفتار بشه و بزرگ بشن ...

قرار یه شخصیت جدید و منحصر به فرد باشند .

شما به عنوان والد فقط وظیفه دارید امنیت و ارامشش را برقرار کنید و بهش عشق بدید و باقی رو بسپارید به خودش که زندگی کند .... پس کتابت رو زمین بزار ، دست از مقایسه کردنش با دیگران بردار... 😍



@BehtarinMadareDonya
مامان 🎀  MaH LiN  🎀 مامان 🎀 MaH LiN 🎀 ۱ سالگی
☆ تجربه ی من از مرحله شیر گرفتن ☆

سلام به مامانای گل
خدا قوتتون بده

سعی میکنم توی این پست تمام نکات تجربه ی خودم رو بگم
مرحله به مرحله مینویسم و قسمتی که توی کامنتا قرار میگیره لطفا لایک کنید بالا بمونه 💜

ماجنوب زندگی میکنیم و بخاطر شدت گرما و عطش خیلی زیاد تصمیم درست این بود که برای دخترم از 18 ماهگی ( بعد از واکسن و تمام شدن نق ها و بد قلقی ها) استارت این کار رو بزنم

یک پیش زمینه از دخترم بگم تا بهتر درک کنین به معنای واقعی کلمه به فنا رفتم 😊
دخترم لب به شیشه شیر هیچوقت نزد ✓
با نی نوشیدن مایعات زیر بار نمیره و یاد نمیگیره ✓
زمان تشنگی و گرسنگی فقط و فقط مکیدن و جویدن منو ترجیح میداد✓

زیر بار جویدن غذاها نمیرفت✓
بدغذا بود✓
روند رشد وزن و قدش تقریبا داشت یک خط صاف میشد 🦥

من با روش گرفتن ناگهانی و بدون آمادگی به شدت مخالفم چون بچه رو توی بزرگسالی دچار بحران میکنه ( نظر مادران مخالف با حرفمم کاملا محترم)

روش ۴ در ۴ شروع کردم که به نظرم خوب و مناسبه
دخترم ۷ صبح همیشه بیدار هست
بقیه در قسمت پایین 🌞
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
مامان پرنسس مامان پرنسس ۵ ماهگی
🌤🌤🌤


✨‌کودک شما شبیه هیچ کودک دیگری در دنیا نیست حتی خواهر یا بردار دوقلوش‼️

یه بچه ای از شش ماهگی خوابش کامل شده و طول شب بیدار نمیشه  یه بچه ی دیگه در ۴ ماهگی هست و با پستونک فقط بخواب میره ...

پس بچه ها با هم فرق دارن نمیشه بگی ۶ ماهگی باید بدون اذیت خوابش ببره چون فلان کتاب گفته، نه ماهگی باید با خودش بازی کنه چون فلان جا نوشته  ، یکسالگی نباید برای بغل خواستن گریه کنه بچه فلانی بغل نمیخواد  ،،

اگه چهارسالشه نباید غر بزنه و بدغذا باشه و ... برای بچه ها در هیچ سنی "باید" وجود نداره و برعکس ، شما "باید" قبول کنید که رفتارهای بچه ها درست مطابق گفته های کتابها و روانشناسها نیست ،
❣آنها قرار نیست شبیه هیچ فرد دیگری در جهان باشند
❣و یه شکل باهاشون رفتار بشه و بزرگ بشن ...

❣قرار یه شخصیت جدید و منحصر به فرد باشند .

شما به عنوان والد فقط وظیفه دارید امنیت و ارامشش را برقرار کنید و بهش عشق بدید و باقی رو بسپارید به خودش که زندگی کند .... ✨پس کتابت رو زمین بزار ، دست از مقایسه کردنش با دیگران بردار... 😍
مامان فاطمه مامان فاطمه ۲ سالگی
سلام دوستان. این سوال مدتی هست دغدغه ام شده وتموم راه هارو امتحان کردم حالا میگم نظرتون روهم بگید که شما چکار کردید.
دخترم 4 ماهه دیگه شیر نمیدم یعنی شیر گاو اونم هفته ای دویا سه بار. بستگی به شرایط داره. البته شیر گاو میخوره چون سنگین هست با آب قاطی میکنم ولی اون روزش کلا کم غذا میشه.
این معتاد شیشه هست غذا هم کامل میدم مخصوصا شب میوه یا چیزهای دیگه بعد شام بعضی اوقات میخوره میترکه ولی باید توشیشه یا چیز باشه این بخوره حالا آب میوه شربت چای شیر هرچی شده براش مهم نیست شیشه روباشه. بعد نصف شب گشنش میشه.
خیلی ها میگن جای خابش رو جدا کن این هنوز 4 به بعد شیشه میخاد بعضی اوقات زودتر بعضی وقتها دیر تر ولی تا نخوره نمیخابه گشنش میشه چطوری ترکش بدم. یه بار بیدارش کردم که غذا بدم بخوره بخابه بیدار شد اما غذا نخورد یه ساعت بازی کرد ولی دوباره باشیشه خابید همسرم کلی دعوا کرد میگه بزار تا 4 سالگی بخوره. البته خودش ضعیفه هرغذایی هم نمیخوره یعنی بدغذاست. شما چه پیشنهادی میدین
مامان پارسا مامان پارسا ۳ سالگی
مامانا یه راهنمایی میکنین
من شاغلم پسرمو مامانم نگهمیداره
پسرم یه جوریه مثل هم سن و سالاش نیس خیلی مضطربه مثلا لبهاشو دائم میجوعه حرف زدن و پردازش مغزش یکم از هم سن و سالاش عقبه بدغذا هم هست اهل هیجان و بازی نیست از عید میذارمش پیش خواهرم دیگه لب جوییدنش خیلی کم شده اخلاقشم بهتر شده شوهرم گیر داده از بس کسی رو ندیده بچه دیونه شده باید بذاریمش مهد میگه مامانت به بچه استرس میده اخه مادرم دائم دنبالشه و خیلی محدود میکنه و خیلی رووش حساسه میگه مامانت بیش از حد لوسش میکنه ازینورم مهد کلا ویروسه من طاقت مریضیه بچه اموندارم خیلی خیلی داغون نیشم وقتی مریض میشه دیروزم برده بودمش دکتر از دکتر پرسیدم گفت اجتماع انقد الوده انواع ویروسه بچه من باشه نمیذارمش مهد
ازینورم شوهرم گیر داده مریض جسمی بشه بهتر از اینه پیش مادرت مریض روحی بشه
شوهرمو هم بچگیش خیلی لوس و محدودش کردن میگه نمیخام مثل خودم بار بیاد بره کمی زرنگ بودن یاد بگیره
خیلی استرس دارم مدام کابوس میبینم توو مهد اذیت میشه ازینورم شوهرم هرروز گیر میده
چیکار کنم من😔
مامان گندم مامان گندم ۱۷ ماهگی
مامانا من اين تاپيكو دوباره ميذارم تا شايد تعداد بيشتري مامان ببينن و مشكلشون مثل من حل بشه. واقعااااا واقعا كار سازه
اگر بچه هاتون كم غذا ميخورن يا حتي مثل دختر من ي چيزايي رو اصلا نميخورن منظورم از اينكه اصلا نميخورن اين نيس ك شما يكبار معرفي كرده باشيو نخورده باشه من بالاي پنجاه بار تا الان تخم مرغو ب شكلاي مختلف بهش دادم ولي ظاهرا مثل خودم علاقه اي بهش نداره سعي كنيد غذاي بچه هارو متنوع سرو كنيد مطمعنم دعام ميكنيد من خودم تايم زيادي نيس ك متوجه اين قضيه شدم واقعاااا خداروشكر ميكنم هر روز ك متوجه شدم.
مثلا من چند وقته نميرو رو در كنار چيزي ك دوسداره براش سرو ميكنم باعث ميشه حداقل يكم بخوره. البته ك ميدونم ك تخم مرغو ميتونم جور ديگ بهش بدم ولي من دلم ميخاد نيمرو املت هم بخوره . امتحان كنيد مطمعنم جواب ميگيريد . غذايي ك دوس ندارن در كنار غذايي ك مورد علاقشونه سرو كنيد و اگر كم ميخورن هم همينطور دو سه مدل براشون بياريد ❤️عالي جواب ميده 🌹
صبحونه گندمم
نيمرو
پوره سيب گلابي
پنير خامه اي
آواتار مامان جوجه مامان جوجه جوجه ۱۵ ماهگی
عزیزم ازهمش بهش میدی؟؟
مامان تارا❤️ مامان تارا❤️ ۸ ماهگی
میخوام تجربم از هفت ماه بچه داریو تو یه پاراگراف بگم،
اوایل یه سریارو‌ میدیدم چه سختگیری هایی دارن چه وسایلی میخرن با خودم میگفتم اوه اوه چقد کتاب میخونن مریم بدو که جا موندی،یا خدا یعنی من برای تارا فلان چیزو نخریدم بدغذا میشه،واای کتاب کم خوندم الان تارا یه حرکتی انجام بده من چه واکنشی نشون بدم،وااای خدایا تارا چشمش به تلوزیون افتاد مغزش اسیب دیده حتما،یا قمربنی هاشم من شیشو با مایع شیشه شور نمیشورم یا حضرت جرجیس من دارم اب جوشیده میدم بقیه اب مخصوص کودکان میدن،عذاب وجدان وجودمو میخوردو کم کم به خودم اومدم گفتم بابا جمع کن خودتو زن گنده مگه پادگانه ارامش داشته باش بچه باید کف زمینو لیس بزنه باید درگیر میکروب بشه نمیتونی که ببندیش،بچت شبا هنوز شیر میخوره بخوره اصلا دو سال بخوره هیچکی با پستون یا شیشه مدرسه نرفته،تو روزانه یه جمله هم که تاثیر مثبتی تو زندگیت بزاره چه تو اینستا چه کتاب چه اطرافیان کافیه نیاز نیست ده تا مقاله یا کتاب بخونی بدنت الان بیشتر از خوندن نیازبه خواب داره ،زندگیو و تربیتو راحت بگیر قطعا راحت جلو میره و دقیقا یک ماهه خیلی برام همه چی راحتتر شده.
مامان آنیسا مامان آنیسا ۱ سالگی
مامانا
دیک کم آوردم نمیدونم یاوه زبونی بگم بهشون
مادر شوهرم وپدرشوهرم رواعصابم هستن بااینکه آدمای خوبین دوستندارم برم خونشون پدر شوهر لیوان دهنیش رومیده دخترم وقتی میبینم میرم سریع لیوانش رومیدم بااینکه قاشق دهنیش رومیده ماهم باقاشق خودغذا میدم بااینکه پفک میده ب مادرشوهرم میکم ن ضرر داره میگه بده
منم مجبور میشم بچمو بغل کنم دورش بدم اینم لجبازه گریه میکن
بااینکه فامیلای شوهرم بودن سر سفره بهم میگه سارا باخنده ک مسخره کنه میگ ازگلوم پایین نمیره بهش نوشابه بدم همشون سرسفره خندیدن
بهم بعدبرادرشوهرم میگه زنداداش بهش بده بهشون میگم ب وقتش میدم الان زوده بااینکه عیدی داشتن می‌رقصیدن منم کمرم درد گرفته بود باجاریم ت اتاق بودیم ب مادر شوهرم گفتم مراقب آنیسا باش بهم میگه
باشه آنیسا هم وسط بوده بچه میفته گریه می‌کنه
دیگ نمیدونم ب چ زبونی بگم بهش
شما باشین چ میگین و چ رفتاری میکنین؟
کلاهرخرفی بزنم ب برعکس می‌کنه بااینکه جاریم آنیسا اومده استخون برداشته بهم میگه کار نداشته باش خانواده مااستخون می‌خورن
اون یکی جاریم در جوابش گفت والا بچه های ماک اینطور نیستن
بهم گفت استخون بگیر ی وقت ت گلوش نره
آنیسا ک بدغذاس بااین ویروس هم ک میاد واقعا میترسم ک مریض نشه