مامان وروجک مامان وروجک ۲ سالگی
مامانا دخترم خیلی اذیت می کنه همش ماها رو می زنه، مو می کشه، لجبازی می کنه به شدت، ما هم به سازش می رقصیم ولی اون بدتر می کنه
امشب برده بودمش دستشویی، بند لباسشو بستم پشتش که وقتی می شینه خیس نشه، گفت اینجوری نبندش، جلو ببندش، جلو بستمش گفت اینجوری نه، شروع کرد جیغ زدن. منم اخم کردم گفتم بشین پی پی کن خب. یهو زد زیر گوشم عینکم افتاد رو سرامیک‌ها شکست. به شدت از اینکار بدم میاد، دعواش کردم و آوردمش بیرون. کلی هم گریه کردم از دستش.
دیگه هم باهاش حرف نزدم، از بچه داری بیزارم کرده، حالا برعکس همیشه، امشب که از خواب بیدار شد نه جیغ زد، نه گریه کرد، نه لجبازی کرد، خیلی آروم گفت غذا میخوام براش آوردم آب خواست بهش دادم بعدم گفت مامان دوست دارم رو پات تاب تابم بدی لا لا کنم که تاب تابش دادم. در صورتی که همیشه جیغ می زد تاب تابم بده ولی من تاب تابش نمی دادم تا عادت کنه خودش بخوابه.
من همیشه قربون صدقه اش میرفتم کلی بوسش می کردم ولی لمشب که اصلأ محلش ندادم خیلی بچه آرومی شده.