اعصابم خورده😭😭سر شب دخترم داشت همینجوری با خودش بازی می‌کرد یهو شیر برگشت تو گلوش شوهرم یهو بلندش کرد انقدر زد پشتش نفسش برگشت😭😭الان ی ور خوابوندمش خوابیده اما ی جوری نفس میکشه حالت تند تنده نفساش. همشم خوابش فعال نصف چشاش بازه .میترسم بخوابم

حالا بچه چیزیش نشده بود شوهرت یکاری کرد دوراز جونش یچیبشه عجبا منم خانوادم میترسن دعواشون کردم گفتم آقا یکم صبور باشید آروم آروم دارن یاد میگیرن و انشالله که چیزی نیست نترس هوشیار بخواب

منم بچم شیرمیپره توگلوش حتی قطره ک میدم میپره توگلوش هروقت دیدی شیر پرید توگلوش بین دوابروهاشو روبه بالا اروم بکش بافوت اروم نفسش برمیگرده

🥲حالا فکر کن من بعد هربار شیر دادن میزاشتمش این اتفاق میفتاد دست و پاهام میلرزید الان شبا نیم ساعت نگهش میدارم ولی کوچیکترین تکونی میخوره چشماشو باز میکنه بلندش میکنم بس که مار گزیده شدم یکبار هرکار میکردم نفسش بالا نمیومد گریه کنه داشتم میمردم

همیش ی بالش بزار زیر سرش بلند باش بیدار که بود کمی بلند تر . ی کمی آب جوشیده خنک بهش میدی ترسیده طفلی

حالا تو اونو میگی کنترل از دستم افتاد تو سر بچم آنقدر گریه کرد اگ چیزیش بهش چیه 😭😭