۱۱ پاسخ

پسره من انقد چپه میشه تو آب و هی عوق میزنه،نگران نباش اینا بزرگشون میکنه

من ک اصلا نمیبرم ینی مامانم نمیزاره میگه خفش مبکنی خودمم میترسم 🥲🤷

سخته واقعا من کلا مدیریت بحرانم عالیه اما پای بچه هام وسط باشه اصلا رو هیچی مدیریتم نمی گیره بس که هول مبشم و خودمو گم میکنم

بشین کف همون همیشه لباس تنت باشه ک پوستش گیر کنه به لباست بعد از حموم لباس سبک بپوشون ک قلبش نگیره من گاهی استین کوتاهم تنش میکنم جوراب تو خونه موافق نیستم اما کلا بعد از خشک شدن بردار

ی چیزی بگم بدت نیاد چون براخودم پیش اومده اگ زنو شوهر توخونه الکی و جدی سرهرچیزی بحث کنن انرژی منفیش دامنه بچه رو میگیره سعی کنید تو خونتون ارامش باشه ک انرژی مثبت بیاد سمت تون بخصوص بچه

همچین وقتایی هول نشو
بچه رو نجات بده سریع بغلش کن بزن تو کمرش دیدی نفسش نمیاد محکم بکش بین دو تا ابروش و فوت کن تو صورتش خوب میشه

درکت میکنم عزیزم منم یک بار عاروقشو نگرفتم یادم رفت میخاست خفه شه
خدارو شکر بخیر گذشت

ما هم همیشه اخرش همسرم بره حوله بیاره حالت نشسته میذارمش تو وان

خیلی بده واقعا
بدتر اینکه آدم هول میشه نمیدونه چیکار کنه
خداروشکر به خیر گذشت دیگه نشونش اصلا تو بغلت نگه دار آب بریز روش

خداحفظش کنه الهی شکر چیزی نشد

خداروشکر چیزی نشد عزیزم ..صدقه بزار کنار

سوال های مرتبط

مامان زهرا مامان زهرا ۸ ماهگی
امروز زهرا کوچولو یکم بد قلقی میکرد منم دست به کار شدم و تنها بردم حمام.
اول همه وسایل حمامشو اماده کردم و داخل حمام گرم کردم یکم داخل وان آب ریختم یواش یواش گذاشتم پاهاش تو آب راه بره خوشش اومده بود یعد گذاشتمش تو وان
البته اگه شماهم بار اولتونه یه حوله نرم برای زیر سر بچه ببرید بزارید که هم سر نخوره هم تو گوشش آب نره آب داخل وان هم کم باشه که آب تو گوشش نره
بعدش با شامپو بدنشو شستم بعد اوردمش روی پام که شلوارم پام بود که سر نخوره یواش یواش شامپو زدم
بعد با تشت یواش که نترسه سر و کله شو آروم آروم شستم و آب ریختم و آوردمش بیرون سریع حوله و سشوار
امیدوارم سرما نخوره چون خونه ما کلا وقتی از حمام میای بیرون یه نسیمی میاد بعد گذاشتمش روی گهواره اش تابش دادم ا خوابش برد ولی قشنگ ۲ ساعت خوابید منم به کارام رسیدم وقتی بیدار شد شاد و شنگول بود
اما حس میکنم دل درد داره چون من امروز قرمه سبزی خوردم با ماست چون واقعا دلم میخواست نذری بود😑😂
مامان آسد محمد جواد مامان آسد محمد جواد ۱۰ ماهگی
اولین بار تنها بردمش حموم😍😍
خیلی حال کردم که دارم میشورمش و یکم هم آب بازی کرد😍
آخر سر که میخواستیم بیایم بیرون خیلییی گریه کرد از گریه نفسش داشت میرفت و حسابی هول کرده بودم ولی سریع اومدم بیرون‌ و لباس تنش‌ کردم و از گریه زیاد خوابش برد😭😢

شوهرم که همون اول گفت خودت میبریش حموم من هیچ کمکی نمیکنم و ازت بچه رو نمیگیرم،‌منم گفتم‌ باشه‌ خودم و بچه باهم میایم بیرون و‌خودم‌ لباس تنش میکنم و همین کار رو هم کردم، ولی آدمیزاد که نیست میدید بچه‌ داره گریه میکنه حتی نیومد یه‌ پستونک یا شیشه دهنش کنه تا من بتونم راحت تر لباس تنش کنم،فقط خسته نباشه یک‌ دقیقه اومد باهام دعوا کرد که چکارش کردی تو حموم و بچه رو تو حموم اذیتش کردی که گریه کنه فقط گفتم الان داد نزن بچه بیشتر گریه میکنه😑
بچه آب بازی خیلی دوس داره و از آب خوشش میاد و مامانم هم هرسری میبردش حموم داخل حموم ساکت بود ولی وقتی حوله تنش میکرد و میخواست بیاد، بیرون شروع میکرد به گریه کردن و شوهرم هم دیده بود و هم مامانم بهش گفته بود،واقعا نمیدونم با همچنین مردی باید چجوری رفتار کنم؟
فقط دفعه آخرم بود میبرمش حموم یا وقتی رفتیم مشهد پیش مامانم اونوقت میبرمش که حدقا مامانم کمکم کنه