۷ پاسخ

منم روزای اول اینجوری بودم دلم تنگ میشد حوصلم سر میرفت کلافه بودم همش منتظر بودم برم دنبالش
اما بعد از چن وقت ی روز نمیره میگم وااااای از دست این دختر
یکسره حرف میزنه فقط

برو بیارش برای اولین روز زیاد نذار بمونه

چ خوبه ک میمونه منم میخام ببرم دخترمو همش استرس دارم جیششو نگه یا گریه کنه

عزیزم چند ساعت گذاشتید

اره من همش باخودم میگفتم قبل ایناچطورزندگی میکردم

منم بعد عید میخوام بزارمش مهد ، ولی فکر نمیکنم بمونه خودمم وابسته م بهش و این خیلی بده

آخی عزیزم آره خیلی سخته یساعت هم که نیستن آدم سختشه

سوال های مرتبط

مامان مهرسام و آیسان مامان مهرسام و آیسان ۳ سالگی
مامان دلوین مامان دلوین ۴ سالگی
سلام مامانا خوبید صبحتون بخیر....من دخترمو دو روز مهد بردم خواستم تجربمو درموردش بهتون بگم شاید بدردتون بخوره....من کلا آدمی هستم ک تمام جوانب رو میسنجم و سر سری کاری رو انجام نمیدم،روز اول ک دخترمو بردم مهد ثبت نام کنم بهشون گفتم دختر من از هیچی نمیترسه تا بحال از هیچی حتی آمپول و تاریکی نترسوندیمش و اصلااا نمیترسه سرش داد نزدیم دعواش نکردیم کلا بچه شجاعیه دوس ندادم مربی اینجا سرش داد بزنه یا تند برخورد کنه...مدیرش گفت نهههه خانم خیالت راحت مربی ما یدونست تو خوش اخلاقی و کلیدی تعریف...ثبت نام کردیمو دخترمو فرستادم سرکلاس روز بعدش.ولی خب تو حیاط وایسادم ک مبادا روز اولی گریه کنه منو بخاد بعد پشت پنجره وایسادم ببینم دلوین چجوری صحبت میکنه در کمال تعجب دیدم روز اولی مربی ب بچه ها همش میگه بشین نکن زشته یا تهدید می‌کرد ک خاله از دوربین داره نگاتون میکنه اگه زیاد از جاتون پاشید...بعد من چیزی نگفتم با همسرم صحبت کردم درموردش گفت حتما برو جواز کار و دوره مربی گریشونو ببین ک رفتم گفت هنوز آماده نیست🫥 گفتم اوکی اومد تو حیاط دو ساااعت تو سرما وایسادم پشت پنجره فقط گوش کنم ببینم باز رفتار بد دارن یا نه ک دیدم بلههههه بچرو تهدید میکنن میترسونن خداشاهده بچه خندید گفت ااا ساکت برگشته میگه اگه دستمال کاغذی رو پاره کنی ب بابات میگم،بدترین و زشت ترین حرف همینه ک بچرو از پدر مادر بترسونی