۸ پاسخ

من چی بگم دوساعت با دوتا بچه تو فروشگاه بودم شوهرمم شهرستانه و اخر سر خاستم حساب کنم حریدامو برنامه کارنکرد خاستم کارت بکارت کنم دست خالی برگشتم

شوهر من چن روز پیش ب مادرم گفت انقد ک خونه استرس دارم هیچ جا انقد استرس ندارم
انگار محیط خونمونو دوس نداره دیگه
اخه پسرم زیادی بازیگوشه😂

اخی عزیزم ایشالله که زودتر خوب بشه
تنشون سالم باش

وای منکه بخاطر خانواده ی شوهرم تا میتونم تلاش خودمو میکنم که تک فرزند باشه

آره همینقدر سخت بود هیچکی به ما نگفته بود😑تازه قدیما کارشون بیشتر بود

من از دست دخترم افسردگی گرفتم دارم روزی ی مشت قرص میخورم 😩🤧

ننمیدوونم چرا چندشبه خابم خوب نی... ههی باید بیدار بشم شیر بدم ب پسرم وامشب هم دخترم بیدار شد والکی هی زور میکرد ک گریه کنه و میگفتم مامان چته الکی فشار ب خودت نیار وحرف نمیزد وهرچنددقه میرف تواتاق والکی ب ی بهونه ای گریه میکرد چندبار تحملش کردم واوردم خابوندمش واخر سر گف موهام باز کن وکلاه سرم کن😐یعنی خاستم خودمو بکشم وخودمو گرفتم ورفتم باز از تو اتاق اوردمش وکلاه کردم سرش ولی نق ونوقش رو داشت ومعلوم بود نمیخابه وادامه داره کاراش ومنم عصبی شدم وکلاه محکم کشیدم سرش وچندبار زدم رو دستش واونم از خداخواسته گریه کرد تا خسته شد خابید.... نمیدونم این چ دردیه تو بدن این بچه تا منو دق نده گریه نکنه ساکت نمیشه... الان ازش میپرسم چت بود میگ مامان نمیخاستم موهام فرفری بشه تو صورتم گفتم کلاه بپوشم🙄گفتم مامان اونوقت اینجوری باید میکردی؟خب قشنگ حرفت میزدی وبعدم کسی باکلاه نمیخابه اشکال نداره بزار موهام بریزه وراحت بخاب ودیگ هیچی نگف🤐

قدیما خونه ها حیاط دار بود و بعضا بچه ها با همسن و سالاشون تو کوچه بازی میکردن و صبح تا غروب حسابی خسته و خمیر میشدن و تخلیه انرژی ولی الان چی همه حبس تو آپارتمان..نه رفت و آمدی ... سخت شده هم واسه بچه های بی گناه هم واسه مادرا
منم چند وقته شدیدا عصبی شدم و داد میزنم ولی بعدش پشیمون میشم چون میدونم بچمم پرخاشگری یاد میگیره

سوال های مرتبط

مامان نیکی مامان نیکی ۴ سالگی
وای انقد اعصابم خورده که حد نداره



بچه های شما هم اینجوری ان یا نه ؟؟؟


امشب مهمونی دعوت بودیم خیلی هم رودربایسی داشتم باهاشون


بعد تو مهمونی به غیر از دختر من یه دختر دیگه هم بود که همسن دختر من بود و همبازی هم بودن قبلا هم همدیگه رو دیده بودن بار ها ولی تا حالا اینجوری نشده بودن انقد سر همه چیز باهم دعوا کردن که من مردددددم از خجالت سر چیزای مسخره 🤦🏻‍♀️
سر دستمال کاغذی چرا این دوتا داره من یکی دارم
چرا شمع جلو این بلنده مال من کوتاه بعد جیغغغغغ میزدت دعوا میکردن باز باهم دوست میشدم چند دقیقه خوب بودن باز دوباره دعوا سر یه چیز مسخره دیگه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
تا قبل ازینکه اونا برسن دختر من خانوووووم نشسته بود متین مودب اصلا خیلی خوب بود کلا همیشه اگه خودش تنها باشه بهترینه نمیدونم چرا چشمش به یه بچه دیگه میفته کلا یه ادم دیگه میشه میخاد هر کار که اون بچه میکنه اینم انجام بده حتی اگه نتونه انجام بده خیلی خجالت کشیدم امشب واقعن هنوز دارم بهش فکر میکنم و خجالت میکشم
یعنی فقط شام اوردت ما نفهمیدیم چجوری سریع بخوریم فرار کنیم که بقیه ارامش داشته باشن 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️ بچه های شما هم اینجورین یا فقط مشکل منه این جور رفتار 🥲