۱۲ پاسخ

عزیزم وقتی مریضن اینطوری هست دختر من یه هفته تمام لب به هیچی نمیزد

هیچی نمیخوره شاید سرما خورده

دختر بزرگم کنکور داره دلش میخواد بره پیشش تنها نباشه خونش مثل کاروانسرا میمونه دوساله به خاطر مادر شوهرم زندگی ندارم

به نظرتون باید چیکار کنم از وقتی پدر شوهرم فوت کرده مثل بختک افتاده تو زندگی ما پسرش هم طرفداری می‌کنه ازش

خانما یه جریانی رو می‌خوام تعریف کنم مادر شوهرم یک شنبه اومده بود خونه من من کمر درد دارم بچه مریض هم دارم بچه کنکوری هم دارم پذیرایی کردم تا آخر شب کمرم خیلی درد گرفت الان یک هفته افتادم به شوهرم میگم میگه دروغ میگی به خاطر این که مادرم نیاد به خودم وپدرم فحش داد منم به مادرش گفتم اون سلیته هم هر چی از دهنش دراومد گفت میگه پسرم از خونه پدرش مهماندار بوده نمیتونه مهمان نیاد حتی تو بمیری هم باید مهمان بیاد الان یک هفته با شوهرم قهر کردم نمی‌دونم اون سلیته خبر کشی کرده به پسرش یانه

ببین ب چ غذای علاقه داره همونو درست کن بزار جلوش تا خودش بخوره

این قدر جوش نزن دختر منم هیچی نمی‌خورد خودش کم کم میخوره

خیلی رو اعصابه که بچه غذا نخوره ولی نه خودت رو اذیت کن نه بچه رو شاید بی اشتهاییش موقتیه

شاید میخواد دندون در بیاره، کامل دندوناش ؟ ۲۰ تا؟

ویدوسههه

ی دکتر گوارش ببرش

چراآخه؟

سوال های مرتبط