💕💕💕


#سزارین

✋ سلام مامان سزارینی
⁉️ میشه چیزی بهت بگم ?

🤱توانجامش دادی . اون بچه شیرین الان اون بغلته . بدن تو برای بدنیا آوردن یک زندگی کار خارق العاده ای کرد .

🌷 تو روی تخت اتاق عمل دراز کشیدی ، اجازه دادی بدنت را بشکافن ، آسیب دیدی در عین شجاعت ، قوی و توانمند بودی ، تا کوچک رویاییت را بدنیا بیاوری

🌷 وقتی که بدنیا آمد ، اشک از چشمات سرازیر شد نگاهم کردی بهت اطمینان دادم " آره مامان اون خوبه ... "

🌷 تو اجازه دادی شکمت را با یک رحم زخمی  ماساژ دهم ، حتی در حالی که از درد نفست بند می آمد ، دقیقا نزدیک جایی که چند دقیقه ای از شکافتن آن نگذشته بود

🌷 تو در حالی که پاهایت می لرزید با چشمان اشک آلود ، در میان راهرو های بیمارستان در حالی که دستت را از دیوارها میگرفتی راه رفتی ، چون هر قدم دردناک بعد از عمل تو را به رفتن به خانه همراه نوزادت نزدیک تر میکرد من تو را از پشت پیشخوان پرستاری دیدم

🌷 بارها با درد از تخت بلند شدی تا به صدای نوزادت که از گرسنگی گریه میکرد پاسخ دهی .

🌷 انگشتان خود را روی منگنه ها و پانسمان جای زخم تازه ، صورتی و چروکیده قرار دادی و فکر کردی که چگونه بهبود می یابد ، چه علامتی برجای می گذارد .

🌷 او نوزاد را به راحتی روی صندلی اتومبیل قرارداد ، روی صندلی نشست و منتظر آمدنت شد تو بدن رنجور خود را به ماشین رساندی و برایم دست تکان دادی تشکر و خداحافظی کردی

🌷 همه ی اینها را ، مادر ، تو کردی . 
تو شجاع ، قوی و توانا بودی . 
تو به من ایمان ، اعتماد و امید را نشان دادی‌ . 
تو بی سر و صدا خوب بودی .

🌷 تو همان کاری را انجام دادی که زنان مرتباً انجام می دهند : همان قدر زیبا و بی تکلف
آفرین مامان
‌✍️⁩ امضا با عشق ‌❤️⁩

اشکمون در اوردی مادر 😭
ان شاءالله مادران لایقی باشیم و بتونیم فرزندار صالح و سالم و نامداری تحویل جامعه بدیم که بعدا به این زخم ها و چین و چروکا و موهای سفید و عینک های ضخیمی که براثر شب بیداری و عصا به دست به خاطر خم و راست شدن روزانه و هزاران فکر و خیال از آینده و ووو هزاران چیز دیگر رو سفیدمان کنن به حق صاحب این وقت

لحظه به لحظه زایمانم رو مرور کردم 🥹😍
سخت ولی شیرین
شیرین به اندازه لبخند الانشون😍
مرسی بابت این یادآوری قشنگ🥲

با کلمه به کلمه اش اشک ریختم 🥹
تنها دردی که خیلی برام شیرین و دلچسب بود 💚💛🧡❤️🤍

موهای سرم وبدنم وحتی موهای شکم عمل کردم که نزدیک ۴ماه سیخ سیخ شدویاد۴ماه پیشم افتادم وهمچنین یاد۴سال پیشم واقعاهیچ مردی نمیتونه اینوبفهمه که چه شجاعتی به خرج دادیم همش فک میکنن کارساده ای وهمه میتونن.

لحظه به لحظه زایمانم امدجلوی چشمم چقدرسخت بودوچقدرشیرین
من هردوزایمان روتجربه کردم هرکدوم هم دردهاش باهم فرق داره وهرکدوم سخت ترازدیگری
انشاالله بتونم مادری باشم که بچه هام میخان وبتونم آیندشون روبسازم
ازخدامیخام تمام مادران سرزمینم سالم وسرزنده باشن

ممنون عزیزم ..عالی بود💗

وای چقد عالی چقد با معنا و مفهوم تبریک میگم به دست به قلمت

ومنی که بعد از ۳تا زایمان طبیعی حالا چهارمی بریچ هست و احتمال سزارین
تو رو خدا واسم دعا کنین بچه تا ۲۰ بچرخه و آب دورش هم خوب شه من از سزارین هم میترسم هم متنفرم چون نه خواهر شوهرم و جاریم میان کمک ونه مادر شوهرم دوتا خواهر دارم که از هم دوریم و بچه کوچیک دارن

چه زیبا🥺🥺

اخ چقد قشنگ بود🥺روز زایمانم یادم اومد چ درد وحشتناکی بود ولی خداروشکر همش گذشت الان یه دخمل شرو شیطون تو خونمون میخنده همین کافیه🥺🤩🤩🤩