سوال های مرتبط

مامان آسمان🤍 مامان آسمان🤍 ۳ سالگی
#ایده نهار سوت چورباسی(شوربای شیر)
برای بچه هایی که مثل آسمان جان شیر را معمولی میل نمیفرمایند‌🤦‍♀️
اول از شب یه مقدار کم لپه خیس میکنیم و یه مقدارم برنج ( روی هم بشند نصف پیاله)
پیاز را باکره تفت میدیم و بعدش که سبک شد لپه را هم اضافه میکنیم و یکم آب میریزیم تا بپزن ۱.۵ که گذشت برنج را آصافه میکنیم ک سبزیجات( سبزی های سبزی خوردن تره، نعناع ،پونه،ریحان،تلخون، مرزه،شوید و ما یکمم پونه کوهی( یارپیز) میریزیم.هم خرد میکنیم و اضافه میکنیم و به تعداد دلخواه سیل زمینی را پوست میگیریم و میندازیم توی قابلمه مون و میزاریم ۱ ساعت دیگه هم بپزه
این طرف شیر و خامه راباهم مخلوط میکنیم و میریزیم به مواد داخل قابلمون و میذاریم بجوشه وقتی داشت جوش میومد یدونه هم تخم مرغ میشکنیم داخلش و یکم که قل زد در حد نیم ساعت زیر شعله رو خیلی خیلی کم میکنیم و درش را نیمه باز می ذاریم تا سر نره چون شیر داره
ادویه هم فقط نمک و فلفل میزنیم
پ.ن دستورهای مختلفی داره ولی این دستور خانوادگی و از مادربزرگ مامانم که بهش آبا میگفتن به ارث رسیده بهمون و هممون عاشقشیم بجز همسرم
آسمان هم خیلی دوست داره
البته که من نمی پزم زیاد و مامانم سلامت باشن هروقت می‌پزند سهم من و آسمان راهم میارن برامون
وقتی آماده شد شیرش را تیلیت میکنیم با نون میخوریم و بقیه مواد را بعدا با نون میخوریم ولی من برای آسمان را کلا له میکنم توی شیر و نون تیلیت میکنم و میخوره دوست داره
امیدوارم که درست کنید و دوست داشته باشید
پ.ن بسیار بسیار پرکالریههه
ببخشید که عکسمون واضح نیست حقیقتا آخراش به ذهنم رسید به اشتراک بگذارمش و موجود نبود دیگه ازش و همه رو خورده بودیم جاتون سبز
باعشق✌️🌱
مامان ܩحܩܥ‌‌ـ🧚🏻 مامان ܩحܩܥ‌‌ـ🧚🏻 ۳ سالگی
💕💕💕


#سزارین

✋ سلام مامان سزارینی
⁉️ میشه چیزی بهت بگم ?

🤱توانجامش دادی . اون بچه شیرین الان اون بغلته . بدن تو برای بدنیا آوردن یک زندگی کار خارق العاده ای کرد .

🌷 تو روی تخت اتاق عمل دراز کشیدی ، اجازه دادی بدنت را بشکافن ، آسیب دیدی در عین شجاعت ، قوی و توانمند بودی ، تا کوچک رویاییت را بدنیا بیاوری

🌷 وقتی که بدنیا آمد ، اشک از چشمات سرازیر شد نگاهم کردی بهت اطمینان دادم " آره مامان اون خوبه ... "

🌷 تو اجازه دادی شکمت را با یک رحم زخمی  ماساژ دهم ، حتی در حالی که از درد نفست بند می آمد ، دقیقا نزدیک جایی که چند دقیقه ای از شکافتن آن نگذشته بود

🌷 تو در حالی که پاهایت می لرزید با چشمان اشک آلود ، در میان راهرو های بیمارستان در حالی که دستت را از دیوارها میگرفتی راه رفتی ، چون هر قدم دردناک بعد از عمل تو را به رفتن به خانه همراه نوزادت نزدیک تر میکرد من تو را از پشت پیشخوان پرستاری دیدم

🌷 بارها با درد از تخت بلند شدی تا به صدای نوزادت که از گرسنگی گریه میکرد پاسخ دهی .

🌷 انگشتان خود را روی منگنه ها و پانسمان جای زخم تازه ، صورتی و چروکیده قرار دادی و فکر کردی که چگونه بهبود می یابد ، چه علامتی برجای می گذارد .

🌷 او نوزاد را به راحتی روی صندلی اتومبیل قرارداد ، روی صندلی نشست و منتظر آمدنت شد تو بدن رنجور خود را به ماشین رساندی و برایم دست تکان دادی تشکر و خداحافظی کردی

🌷 همه ی اینها را ، مادر ، تو کردی . 
تو شجاع ، قوی و توانا بودی . 
تو به من ایمان ، اعتماد و امید را نشان دادی‌ . 
تو بی سر و صدا خوب بودی .

🌷 تو همان کاری را انجام دادی که زنان مرتباً انجام می دهند : همان قدر زیبا و بی تکلف
آفرین مامان
‌✍️⁩ امضا با عشق ‌❤️⁩