هشیار وارد اتاق عمل می شوی، در حالیکه بچه ای در رحم حمل می کنی و کلی آرزو و انتظار در روح داری.
_میتونی کمرت رو بیشتر خم کنی؟
این سوال متخصص بیهوشی ست.
دلهره داری اما سعی می کنی چشم هایت را ببندی و اعتماد کنی.
"دیگران چطور اعتماد می کنند!!!"
دست ها از ترس خیس عرق شده و اضطرابی در دل داری... هر کسی این صحنه را تجربه کرده خوب می فهمد و درک می کند.
پاها دراز شده و از کمر به پایین هیچ حسی نداری.
ما جسم مان را وقف می کنیم تا یک نفر دیگر به دنیا بیاید.
هفت لایه به سرعت بریده می شود اما بعد از آن به اندازه یک عمر می گذرد.
و تازه شروع می شود! آمپول ها، سوند، هفت لایه، دردها، برش، کشش پوست، عرق و بخیه ها را هم به آن اضافه کنید.
چه عشق دیگری سراغ دارید که چنین کاری بکند؟
چه عشق دیگری می تواند برای نگه داشتن بچه اینطور صبورانه مقاومت کند؟

بابا ترس نداره که منو هرکاریم کردن درد نداشتم طبیعی نشد بزام بردن اتاق عمل خیلی ریلکس رفتم رو ویلچر با هره و کره خنده پرستارم تعجب میکرد میگفت اینو انگار من دارم میزام 😅. قشنگ رفتم روتخت بیحسیمو زدن خوابیدم خیلی خونسرد به ۵دبقه نکشید بیحس شدم هیچی نفهمیدم فقط چنددیقه بعد صدای گریه بچمو شنیدم

الهی که هرکی منتظره امسال خدابهش عیدی بده

آخی عزیزم چ احساسی بود 🥺🥺🥺🥺😭
تو سز می‌کنی ؟؟

من بچم عرضی شده بود شب تا صب از فوبیای اتاق عمل و جراحی خوابم نمیبرد و یواشکی گریه میکردم.
دیگه چرخید طبیعی شد

خیلی قشنگ بود واقعا درسته

خیلی زیبا بود عزیزم🤗🤗🤗

متن قشنگی بود❤️❤️❤️🌼

چقدر زیبا بود واقعا👌🏾✨🌸 مادر شدن الکی نیست داری اجازه میدی قلبت بیرون بدنت پتپه 🫀🥺 چه سزارین چه طبیعی جفتش سخته ولی شیرینه وقتی معجزه زندگیتو میبینی

منی ک بی حس بودم اما فهمیدم داره شومم و میبره قشنگ حس میکردم با سروصدایی ک راه انداختم در جا خوابم کردن😂😂😂

قشنگ بود واقعا. فقط ی مادر میتونه و بسسسس🤩💕

وای من خیلی استرس دارم😑😑😑

وای چقد ترسناک.چجور میگذره اون روز و اون ساعت برامون. چی تو ذهنمون میاد بیادمون میاد و همون چند دقیقه به اندازه چندساعت قراره برامون بگذره.

وای از اتاق عمل خیلی میترسم 🤦🏻‍♀️

خیلی زیبا و پراز احساس بود🥹🥹😍😍

کاش طبیعی هم بگی گلم 🙈