سلام شب بخیر خانومایی که بچه هم سن من دارین

شماها عروسی یل جشن حنابندون نامزدی عقد برین دخترتون گریه نمیکنه نق بزنه ما فرداشب جشن دعوتیم میترسم دخترم اذیت کنه عقد دختر خواهرشوهرم رفتیم پدرم دراومد با این بچه خیلی اذیت شدم دیگه نق نق میکردم غر میزدم کلافه شده بودم
بنظرتون چه جوری هواشو پرت کنم؟؟؟؟

من جمعه نامزدی پسر جاریم بود راه دور نبردمش جشن عقدم نمیبرم تا عروسی حالا چن ماهی مونده اونموقه انشالا عاقل تر میشه میبرمش

نه خداروشکر با تمام اذیتایی که داره عاشق جشنه

نه پسر من خیلی خوشحال میشه میره با بچه ها بازی میکنه میرقصه همش

تو این سن ک ن بابا بیشتر از همه ب پسرم خوش میگذره

خوب اگه اذیتت میکنه و دوست نداره مجلس رو بزارش پیش یه فامیل نزدیک مطمئن تا بهت خوش بگذره

من تا به الان هیج جشن عقد و عروسی نبردمشون چون غیر از اذیت هیچی دیگه نداره حتی خریدم تا جایی که بشه نمی برمشون

کوچیک تر که بود خیلی خوب بود مخصوصا نوزادی بغل هرکی میدادم میخوابید و میموند خودم هم میرفتم وسط. الان که بزرگ شده واسه من شده قمرقوزان

مهدیار ک انگار ن انگار من مادرم عقد داداشم بود اینقد براش هزینه کردم لباس و اینا ک نپوشید بعدم رفتیم یجوری از دستم رفت ک من تا آخر مجلس ندیدمش میترسم بچه ها اذیتش کنن

من پسرم تا حالا عروسی نرفته و اصلا نمیدونه عروسی چیه ؟ براش توضیح دادم ولی اصلا نمیدونه چیه چون تجربه نکرده

نق و اذیتی ک ی چیزی میگی ی چیزی میشنوی همین برج ۷ عروسی داشتیم یعنی رستا سر اینکه لباس عروسشو جاگذاشته بودم یعنی جررم داد کوفتم شد عروسی اصلا یادم نمیرع

ن خدا رو شکر برا جشن و این چیزا اذیت نمیکنن برا خودشون میرقصن بازی میکنن.دخترم ماه بعدی 4سالش میشه پسرمم ماه گذشته دوسال پر کرد

پسر من میگه بریم بیرون بایستیم و داخل جشن نریم .
جشن یکی از اقوام داخل خونه بوده پسرم گفت الا و بلا من تو خونه نمیام و باید تو حیاط بایستیم . تو حیات برای خودش شروع کرد به رقصیدن بعد گفتم بریم داخل اونجا برقص گفت نه که نه لاید همینجا باشیم

دختر من دو ماه از دختر شما کوچیکتر ولی عروسی باشه میره وسط میرقصه

نمیشه نبریش؟