۱۳ پاسخ

من نیم ثانیە دست شوییم برم درش باز میزارم حمومم برم میارم جلو در حرف میزنم باهاش تاخودم گربە شورکنم دست خودم نیست عذاب وژدان دارم تنهاباشە

دو ساعت
رفته بودم خرید

۱ساعت

روز‌جشنش رفتم ارایشگاه چهار ساعت. دیگه‌کلا‌پیشم بوده تا الان

حدود پنج ساعت گذاشتمش برا خواهر شوهرم رفتم عروسی دوستم و دوبار هم یکساعت گذاشتمش برا خواهر شوهرم رفتم دانشگاه امتحان دادم

من ۶ یا ۷ ساعت گداشتم جای مادرشوهر با شیر خشک رفتم بازار گردی
یکبار مهمونی دعوت بودم واکسن زده بود و هوا برفی گذاشتم جای همسر
رفتم مهمونی
خداروشکر جفتشون گفتن ساکت بوده قند عسلم ولی کلی دلم واسش تنگ شد

من اون روزی ۶ساعت ک رفتم موهامو رنگ کردم ..وی بار هم ۵۰روزگی ۴ساعت ک رفتم دندون پزشکی ..وبازهم ی ۵ ساعت ک رفتم بازار🙂😊😄

دو روز بیمارستان بستری بودم دخترم پیش مامانم بود🥺

من یبار چهارساعت ک رفتم ارایشگاه
مابقی نیم ساعت یساعت ک رفتم خرید

من هنوز هیچی در حد حموم
یه ارایشگاه نمیتونم برم اونروز کرم گذاشتم صورتم بلد نبودم همه صورتم سوخت

نیم ساعت هم کمتر

۵/۶ساعت

من که مریض شدم رفتم دکتر اون روز انقد گریه زاری کرد اصلا مریضیم یادم رفت نیم ساعته نشد اومدم خونه پیش مادرم گذاشته بودمش

سوال های مرتبط