اینم بگم یه روز گریه کردم اشکام چه جور میومد بند هم نمیومد،همسرم نگران شد گفت چیشده گفتم خونه بو میده نمیتونم بخوابم و همینطوری گریه هم میکردم 🤣🤣🤣🥴🥴
منم دقیقا همین بودم،انقدر از خونم بدم میومد واردش که میشدم انگار غم عالم رو سرم بود،از یخچالم و همه وسایل توش نفرت داشتم هیچی ازش برنمیداشتم بخورم.یه چند روز برو خونه مامانت بهتر میشی و یه روز به این روزات میخندی و خاطره میشه.
منم اینجوریم سه ماه باردارم این ماه سوم اینجوری شدم از خونم از شوهرم بدم میاد احساس میکنم خونم بو میده شوهر بو میده یکماه خونه نرفتم خونه مادرم عادیه این
ن عزیزم منم اینجوری شدم همش احساس میکنم وسیله هام فرشام همچیم کثیفه چندشه خونم و دوس ندارم حس بدی نسبت بهش دارم وقتی بیرونم میام داخل بوی بدیم نمیده ولی من حس میکنم میده و بضی وقتا بالا میارم نمیدونم انگار ی سری وسواسا و حساسیتا پیدا کردیم ک عادیه و میگذره موقتیه نگران نباش سعی کن تمیز کاری کنی دکور عوض کن ببین چجوری میتونی خودتو راضی کنی من دکورشو عوض کردم بهتر شد بنظرم
عزيزم خيلي ها اين مشكل رو دارن حتي به شوهرشون هم ويار دارن و نميتونن تحملش كنن ولي خوب ميشه نگران نباش
عزیزم بع خاطر بارداری. رفع میشه خودت سرگرم کن .من که تا سهماهگی حوصله کسی نداشتم افسردگی حالت عصبی میخواستم از شوهرم جدابشم بعد فهمیدم همش برا بارداریم نگران نباش کم میشه به دکترت بگو با همسرت صحبت کنه بیشتر هوات داشته باشه حالتات براش بگه
این فقط ی تلقینه همین،،ناشکرنباش کاش ما ی دونه اتاق داشتیم تاکرایه نمیدادیم بروخداروشکرکن
بخاطر بارداریه عزیزم
من از وقتی فهمیدم باردارم تا اخر ۵ ماهگی خونه نمیومدم
از بو و رنگ و همه چیش متنفر بودم
هی میگفتم من بعد این میخام چجور اینجا زندگی کنم دیگه
ویار شدید داشتم به خونه خودمون
ولی بعدش کم کم خوب شدم
توام خوب میشی سخت نگیر
زیاد خونه نمون تا این دوران بگذره
منم همینطور بودم به خونم
میومدم خونه حالم بد میشد
میگذره نگران نباش
نورش کمه؟
منم نسبت به خونم همینجوریم
ماه های اول ک خونه مامانم بودم بدم میومد از همه چی
موقتی میگذره عزیزم
بخاطر بارداریت هست عزیزم بعدش درست میشی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.