سلام مامانا خدا قوت🌹
خانمایی که این روزا مشغله و بدو بدو های شب عید و خونه تکونی اونم با بچه ی کوچیک خستتونکرده بیاید کارتون دارم....
بیاید یه لحظه خودتونو بذارید به جای من ....
منی که پسرم همین که از آنفولانزا راحت شده بود سریع ویروس سخت و دردناک دست ،پا و دهان رو گرفته ، مدام از درد شکایت میکنه و التماس میکنه بهش دارو بدم ، از گرسنگی کلافه است ولی هیچی نمیتونه بخوره ، بی حوصله است و مدام نق میزنه و بغل و شیر میخواد😔😔😭
همسرم قراره انشاللله یکشنبه هر دو دستش رو عمل کنه و به شدت نگران دوران سه هفته ای نقاهتش هستم😔
خودم که دو هفته است آنفولانزا گرفتم و هنوز سردرد شدید ولم نمیکنه و به شدت بی اشتها هستم
خونه ام ظاهرا مرتبه ولی تمیز نیست و یه خونه تکونی اساسی میخواد و من هییییچ کاری نکردم و میدونم که نمیتونم قبل عید کاری انجام بدم😰
نصف خرید های عید پسرم و تمام خرید های خودم و همسرم مونده😐
تقریبا هیییچ کمکی ندارم😔
سه ماهه تا میام پسرمو از شیر بگیرم مریض میشه و نگران عوارض شیر بعد از دوسالگی هستم 😰
و .....
حالا یه تفس عمیق بکش و خدا رو برای سلامتی خودت و خانواده ات شکر کن و از اینکه بوی شوینده و عید و بهار تو خونه ات پیچیده خدا رو هزار مرتبه شکر کن😍🙏
البته منم ناشکر نیستم و مدام در حال شکر گزاری هستم چون معتقدم .... از این بدتر هم میتونست اتقاق بیفته....
خدایا شکرت🙏

۹ پاسخ

الهی بمیرم برات. چه سخت. امیدوارم زود خوب بشه مهبد زیبا.

دوست عزیزم حتما یه قربونی کوچیک انجام بده ماهم هفته پیش هوا برفی بودهمسرم تصادف کرد وخرجی افتادگردنمون شب عیدی البته خداروشکر میکنم خسارت مال بوداز ویروس ها نگم که دوبار پشت هم گرفتم همسرم دیروز قربونی کوچیک انجام داد.

نارحت نباش من وبچە م مریض بودیم تازە خوب شدیم خونە تکونی نکردم خریدم نکردم

عزبزم ان شالله. ک. بعد از این همه سختی. برات راحتیو خوشی میاد گلم
واقعا امیدوارم زودتر ازاین بحران بیاید بیرون
مهبدجانم زودتر سلامت شه🌹

چقدر سخته بیشتر واسه کوچولوت ناراحت شدم ایشالله زودتر طی شه مریضیش

عیب نداره عزیزم ‌.منم هیچکاری نکردم هیچ خریدی انجام ندادم خودمو دخترم مریضشدیم ،کاش تموم شده این زمستون

منم دارم اثاث کشی میکنم خودم و بچه ها هر سه مریضیم بشدت،هیچ خریدی برای عید نکردم تو پروسه ترک پوشک دخترمم هستم و بشدت احساس خستگی میکنم ولی بازم خداروشکر میکنم. 😍
شما هم انشالله پسر گلت زودتر خوب بشه و سال جدید پر از خیر و برکت باشه براتون عزیزم

درکت میکنم عزیزم، چون منم تقریبا همین شرایط رو دارم، همسرم خیلی اورژانسی هفته ی پیش مجبور شد دیسک کمر و ستون فقراتشو عمل کنه و حساابی شب عیدی خرج سنگینی برامون بتراشه، البته فدای سرش مهم سلامتیشه.
همزمان پسرم و خودم سرما خورده بودیم، و من یه پام تهران بیمارستان بود و یه پام خونه پیش پسرم.
خلاصه هیییچ خریدی نکردم و نمیخوام هم بکنم، وقتای آرایشگاهمو کنسل کردم ولی ناراحت نیستم و میگم وقت برای این کارا زیاده.
امسال ما هم اینجوری شد ولی بازم شکررر..
الهی که مهبد جان خییلی زود خوب بشه و همسرت هم بسلامتی عمل کنه.
وقت برای نظافت و خرید همیشه هست. هر وقت که سلامتی و شادی باشه اون زمان عیده🍃😍

سلام گلم
خدا قوت بهت گلم،مهم اینه این روزای سخت میگذره😀
منم هیچ کاری نکردم،این عید اصلا برام هیچ بویی نداره چون دیسک گردنم عود کرده و هیچ کاری نمیتونم بکنم،از دست و گردن فلج شدم انگار،جمعه هم ازمون دارم و انگار نه انگار…ولی بازم شکر خدا،زندگی همینه دیگه،به قول شما نوش بحال اونایی که خونشون بوی تمیزی و عید میاد،جای منم بو بکشن و از تمیزی کیف کنن😄👍🏻

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
چالش بعدی دفع شماره ۲ ( مدفوع) بود 😓😓 شماره ۱ بعد چند روز دیگه خطا نداد ولی مونده بودم چطوری شماره ۲ رو بهش یاد بدم چون یا تو شلوارش انجام میداد یا دیر خبر میداد....
خدا خیرش بده یه مادری گفت از برچسب حیوانات استفاده کن. منم براش برچسب گرفتم و هر بار که میرفت سرویس عکس یکی از حیوانات میچسبوند به کاشی....
منم براش قصه میگفتم که مثلا این حیوونا هم باید جیش و پی پی کنن آریا بهشون نشون بده چطوری این کار بکنن... اونم میشست رو صندلیش و الکی به خودش زور میزد تا به مثلا به حیوونا یاد بده 😅😅😅 این وسط شماره ۲ هم میکرد و تازه یاد گرفت که خودش میتونه مدفوعش کنترل کنه
یه قصه هم از اول براش گفتم این بود که این جیش و پی پی ها باید برن خونشون و ما باید کمکشون کنیم برن خونه لالا کنن... واسه همین بعد هر بار ما باهاشون خداحافظی میکردیم و دست تکون میدادیم آریا هم میگفت لالا لالا...😄😄😄( یعنی برین خونتون لالا کنید)
شورت های رنگی هم براش گرفتم که اونم موثر بود در یادگیریش
شورت آموزشی اصلا استفاده نکردم چون بنظرم بچه ها باهوشن و متوجه میشن چون میبینن که جیش کردن ولی شلوارشون خیس نشده.
تا یه مدت هم خونه کسی جز پدر و مادرم نمیرفتم که از پوشک و شورت اموزشی استفاده نکنم.
الانم که دو هفته گذشته خونه هرکی میریم خودم ازش مدام میپرسم حتی گاهی که مقاومت داره با همون قصه ها با خودم همراهش میکنم و میبرم دستشویی که یه وقت حواسش پرت نشه و خودش خیس نکنه.