مامانا ساعت ۲ بنیتا از خواب بیدار شد گفت اب پاشدم اب بهش دادم بلند شد گریه گریه جیغ میزد قبلشم ساعت ۱۲ بهش پروفن داده بودم
دیگه گریه ش تبدیل شده بود ب جیغ و هق هق ترسیدیم پاشدیم بردیمش درمانگاه محلمون گفت ببرید بیمارستان بهرامی رفتیم تو ماشین ساکت شد و یکم خوابید ب شوهرم گفتم بیا ول کن نبریم بیمارستان
الان اینقد شلوغه بچه رو ببریم خدایی نکرده اگه مریضم نباشه اینجا مریض میشه شوهرم گفت ما ک اومدیم بیرون ببریمش رفتیم بیمارستان بهرامی اینقد شلوغ شد شوهرم خودش پشیمون شد. اخه دیگه تب هم نداشت ارومم شده بود برگشتیم اومدیم خونه گفتم حالا اگه فردا تبش ادامه دار باشه فردا براش وقت میگیرم میبرمش پیش دکتر خودش باز مطب خلوتره ادم میتونه تا موقعه نوبتش بیرون بمونه بعد بره تو ولی بیمارستان واقعا وحشتناکه خدا هیچ بچه ی و مریض نکنه
بعد من ب شوهرم گفتم این جیغ زدنش احتمالا برا دندوتشه

آخی عزیزم لابد از یچی ترسیده یا دردی داشته اینا 🥺♥️
خدا بهش سلامتی بده

عزیزم دقیقا حال الانم 😭 بچم وحشتناک گریه میکرد باباش گفت ببریم بیمارستان راضی نشدم گفتم بچه انگار ترسیده با چشم بسته گریه میکنه ۳ونیم باگریه خوابید چهارونیم باگریه بیدارشد خیلی ترسیدم الان باباشوفرستادم ژل دندون بیاره
بچم سرماخورده کلی هم دارم بهش دارومیدم

گلم احتمال داره گوشش چرک کرده از درد گوشش اینجوری جیغ میزده حتما ببر دکتر