۵ پاسخ

عزیزم بچه ها خیلی بامزه هستن نعمت هستن من باحرف زدنش انرژی میگیرم زندگین زندگی

ولی تعطیل نمیشه
مجبوری کار کتی
محبور شام و ناهار و افطار و سحر درست کنی
پای گاز استرس بکشی ک الان اب و روغن داغ میپاشه روش
وقتی ظرف میشوری ، آویزون پات گریه میکنه ، دلت آتیش میگیره

واااای ک من چقدر حالم بده این روزا ...‌

وای منم همینم
یه وقتایی قیدهمه چیو میزنم میشینم کنارش

امروز شورت و شلوارمو باهم کشید.پریود هم هستم و حالم خرابه ولی با جون و دل بچمو همراهی میکنم.میگه فقط دستمو بگیر تو خونه راه بریم

ای جونم پسرمنم همینه😍😘😘

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۱۵ ماهگی
آقا رایان هوابیده شوهری هم رفته سرکار من و تنهایی شب ،
شروع کنیم کتاب بخونیم (البته قبل شروع کتاب نیم ساعت دنبالش گشتم اقا رایان انداخته بود کف ماشینش 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫)
وقتی کتاب میخوندم و به خونه نگاه میکردم فکرم رفت به پارسال این موقع که تازه از شهرستان برگشته بودم و قرار بود از این به بعد دوتایی بچه رو نگه داریم مخصوصا شیفت های شب بهزاد تنهایی باید نگهش دارم ، استرس داشتم ولی به هیچکی نمیگفتم گفتم اخه باید ی جوری کنار بیام تا اخر نمیشه که یکی پیشم باشه 😐
من قبلا شبارو خیلی دوست داشتم ولی بعد زایمانم شب ها ی جورایی دلهره تو جونم میانداخت که دیگه دوست نداشتم شب بشه حتی بعد زایمانم ک اومدیم خونه یادمه شوهرم شیفت شب بود رفت سرکار با مامانم دوتایی موندیم و احساس خفگی و ترس داشتم اصلا نمیتونستم بخوابم هی رایان رو نگاه میکردم طول روز یکم میخوابیدم ، الان دارم فک میکنم بدنم به کم خوابی دیگه عادت کرده من حتی طول روز نمیخوابم ولی با این حال خوبه اکیم ،
و اللن نسبت به پارسال خیلی بهتر شدم رایان میخوابه من کار میکنم کتاب میخونم پارسال با رایان خسته میوفتادم منم میخوابیدم یا میدیدی نصف شب با گریه بیدار میشد مینداختمش رو پام ولی. الان انگار واقعا بزرگ شه و منو درک میکنه دیگه اون خستگی های یکسال پیش نیستش
درسته هر دوره ی بچه داری خودش چالش داره ، راه رفتن ، مدرسه رفتن ولی به تظرم من نوزادی سخت تره مخصوصا بی تجربه هم باشی ، 😊😊😊
خلاصه بریم شیر بخوریم و کتاب بخونیم 🤗🤗