عزیزم میفهمم چی میگی درد دلاتو خوندم ،منم سالها از کارهایی که پدر و مادرم در حقم کردن زخم خوردم و تو تنهاییام اشک ریختم و به هزار مرض مبتلا شدم ولی حالا که خدا منو لایق مادر شدن دونست دارم چشمامو رو همه چیز میبندم و فقط خودمو و بچم و شوهرمو به عنوان یه خانواده شاد تصور میکنم نمیخوام رنجی که از طرف خانواده خودم کشیدم خدایی نکرده به بچم منتقل بشه اینقدر غصه خوردم که دیگه نگو ولی میخوام یه مادر شاد و پر محبت برا بچم باشم شما هم که الان مامانی فقط به اینجور چیزها فکر کن و از خانوادت یه مدت بیشتر فاصله بگیر و به خانواده ای که قراره خودت بسازی فکر کن ،اگه خودت شاد نباشی چطور میخوای محیط گرم و شادی برا بچه هات بسازی تو با این همه غصه که داری لایق بهترین و شادترین زندگی هستی پس خودت زندگیتو گرم و شاد کن ،ببخش که زیاد حرف زدم
چقدر بعضی هامون شرایطمون مثل همه
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تویی دارم و تو چون خود نداری
من بشدت این مدلیم😑
ممم دوهفتست نرفتم خونه بابام هربارمیرم مثل توهمش میگن جی بپزسن اگه خودمون بودیم الان یه چیز ساده میخوردیم ولی من هربارمیان براشون نوجه درست میکنم نوش جونشون نمیخوام منت بزارم ولی اصلاخانوادم خوب نیستن واقعابهم فشاراوردن دیگه نمیخوام برم اونجامخصوصاوقتی بچه داشته باشم توهم نرو دیگه
منم همیجوریم اجی😭💔
من دوشبه اینطوری ام🥹💔
بیرون میری؟
تفریح ؟
با رفیقات یا خانواده وقت میگذرونی؟
غذای خوب میخوری؟
خواب مناسب داری؟
کمبود اینها خیلی تاثیر داره تو احساس غم
اخبار کمتر نگاه کن...فیلم طنز ببین
با همسرت غذای مورد علاقه تونو درست کنید و بخورید
و اینکه مادرو پدرم منو دوس ندارن بچگی منو شوهردادن و تا الان که نزدیک ۳۵ سالمه بهم محبتی نداشتن دوس ندارن برم خونه اشون
منم همینطوری هستم هیییییییچی خوشحالم نمیکنه،،،،انگار یه غم بزرگ پنهان دارم......توی قلبم پر غصه ست....خدا خودش باید یه نگاهی بندازه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.