مامانا حلما این چند مدته عصبی شده نق میزنه گریه همش خیلی بهم وابسته شده بغل کسی نمیره هر جا میرم گریه گریه میکنه با صدای بلند میگ‌مامان هیج نمیتونم برم چرا اینجوری شده

اخ نگوووو
بردمش اتلیه برای عکس نوروز
انقدر گریه کرد که بیزار شدم 🤕🤕از عکاس میترسید
میخواستم پرتش کنم بیرون😈

عزیزم منم امشب حال شما را دارم هیچ جا نمیتونم بروم تا کسی میاد پیشش جیغ میزنه تا بغلش میکنن جیغ میزنه همه میگن چرا این اینجوریه هرجا میرم نیم ساعت نشده باید بیام خجالت میکشم تو جمع همش جیغ میزنه ونق میزنه

دختره من هم اینطوری شده خیلی میات دنبالم و حاضر نیست بغل کسی بره انگار داره داره تو چهره اش ترس نمی‌دونم والا خودم هم تعجب کردم چرا اینطوری شده خیلی هم بهم میریزه آرام وقرار نداره

دختر من این طوریه تازگیا بیشتر شده امیدوارم زود وابستگیشون کم بشه

دخترمنم ایجوره