سلام مامانا من سه ذره حالم بده بیباین حرف بزنیم
پسر من و پسر خواهر شوهرم ۳ماه باهم اختلاف دارن پسر من بزرگتره
پسر من به من وابستس میگه بشین بازی کنیم و …
کلا همش باید کنارش باشم
بغل کسی نمیره و …گریه میکنه
پسر خواهر شوهرم برعکسه
پدرشوهرم اینا همش با اون بازی میکنن و با پسر من مقایسش میکنن میگن تو باعث شدی اینجوری بهت وابستس و کلی چیز

بیخیال باباااا پسر من با دختر جاریم دوماه فرق میکنن پسر من بزرگتره پسر منم زیاد نمیره بغلشون دختر جاریم می‌ره همیشه میگن وا پسرت آزما خوشش نمیاد یا ت کم میای اینجا با ما آشنا نیست و... یا گوه اضافی میخورن ک دختر فرشته خیلی قشنگ غذا میخوره پسره ت چرا نمیخوره از اول عادتش ندادی و هزارجور شعر و ور بیخالشون 🖕

بگو بله مامانشم دوس داره پیش من باشه
بگو مثلا خونه مامانم اینا اینطوری نیس اینجا اینطوره

امشب رفتیم خونه پدرشوهرم،دلارا با اینکه خیلی بچه احتماعیه نمیرفت بغل عمه ش، البته اون ساعاتای اول، زن گنده اندازه ی گاوی سن داره، بزور بچه رو از بغل من می کشید ،یعنی شعورش نمی‌رسید ک بچه لجباز میشه!؟؟

بگونمیدونم والا اینجا که میایم اینجوری میکنه وگرنه خونه مامانم اینا که خیلی راحته

برات مهم نباشه ب حرفاشون توجه نکنی دیگه ول میکنن و دست از مقایسه برمیدارن
مشکل از تو هست ک توجه میکنی

عزیزم منم شرایطم همینه
اولا که تا ۱۸ ماهگی بچه ها دارن اضطراب جدایی رو تجربه میکنن و شدیدا وابسته مادر هستن.
بعد خواهرشوهرت به واسطه رفت و امد زیادش بچه اش غریبی نداره.
بچه تون کاملا عادیه،بی تفاوت باشید

ول کن دختر منم با پسر زن داداشم ۴ ماه فاصله داره دختر من یغل همه میره ولی پسر زن داداشم چسبیده ب بغل زن داداشم ی دیقم ول نمیکنه