۹ پاسخ

عزیزم مردا چون زیاد نمیبینن و نیستن درکی از کارهای ما ندارن و فکر میکنن بچه بزرگ کردن راحته

خودشون که کون دو ساعت نگه داشتن رو ندارن فقط زر مفت میزنن.هررررر چی دلش میخواد بگه تو کار خودتو بکن .همشون بلانسبت یه گوه هستن حالا یکی کم یکی زیاد .واسه همین قدرنشناسی ها دیگه نمیخوام بچه دوم بیارم .چون این وسط فقط زن داغون میشه

بعض از مردها خصلتشونه خواهرم حتی پیشش رگتو بزنی بهش ثابت کنی عاشقشی عاشق بچه زندگیت هستی بهت بی توجهی میکنه مثل کور از کنارت رد میشن باز ادم کور یه احساسی داره درک داره ولش کن خودتو عصبی نکن این روزهای سخت هم تموم میشه میره تو با عشق با وجودت بچتوو بزرگ کن

مردها کلا دلشون از سنگه خواهر نه درکی دارن نه فهمی که ما داریم .

عزیزم منم شهر غریبم تک و تنها ولی از همون روزای اول شوهرمو درگیر کارای دخترم کردم میبردمش حموم به اون میگفتم بگیر ببر خشکش کن تا من دوش بگیرم بیام... گاهی وقتا میگفتم تو بخوابونش البته شوهرم خیلی منتظر به دنیا اومدنش بود چون خدا بعد عمری این دخترو به ما بخشید ولی من با اینکه روزا سر کار هست شبا میاد نمیذارم ازش غافل بشه نمیخوام محبت پدری رو کم حس کنه و خودم هم یه نفسی بکشم

ولش کن بابا حرف این مردا رو زیاد تلاش نکن قانعش کنی چون حرف خودشو بخواد بزنه میزنه
قطعا بیخابی نظم کل بدنو بهم میریزه عصبی سهله من دیونه میشم یه شب نخابم

حالا شوهر یه چی
خیلی از خانما هم درکی ندارن، یعنی کافیه یکم خسته بشی، صدات بره بالا ، یا گله کنی سریع جوری حق به جانب حرف میزنن انگاری بدترین مادر روی زمین هستی و خودشون فرشته

هر چ حرف محبت امیز دخترم بلده عشقم عسلم ، خشکلم ، نازم ، دوستت دارم از اینه که خودم زیاد بهش میگم ولی باباش اگه دویست بارم صداش بزنع نگاه نمیکنه ولی عصبی هم نمیشه البته اینکه روزی دو ساعت بیشتر هم در ارتباط نیست بی تاثیر نیست

منم خیلی از اینا حرف ها شنیدم ومیشنوم
همه رو گذاشتم رو دلم که ایشالله ی روزی غم باد میشه و میمیرم

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
چقذر وقتی بچه ها بزرگ تر میشن زندگی راحت تر میشه
حرف آدمو میفهمن. لازم نیست کل وسایل از ذستشون قایم کنی جمع کنی. مجبور نیستی ۲۴ ساعت چهار چشمی حواست بهش باشه
وای که چقدر قبل از هجده ماهگی زندگی با بچه کوچیک سخته. پسر من که کلا هم بچه سختی بود و تا یکسالگی اندازه ده سال پیزم کرد. و چقدر بعد از دو سالگی همه چی بهتر شده‌ با اینکه چالش ها متفاوت شده ولی همین که حرف ادمو میفهمن انگار آدم هزار پله افتاده جلو. ایندفعه پسرم مریض شده بار آخر شیش ماه پیش سرما خورده بود الان مقایسه میکنم که چقدر راحت تر دارم مریضی رو میگذرونیم باورم نمیشه. تصف شب بیدارش میکنم قبلا با جیغ و گریه نصف شبا دارو میخورد الان قشنگ میفهمه که تایم داروشه. خودش جاییش درد کنع بهم میگه و نود درصد میفهمم چشه. اونایی که بچه هاشون بزرگ میشن و خودشون میخوان و دومی رو میارن خیلی دل بزرگی دارن خدایی🤣 یه دوره سختی رو گذروندی چند سال تازه میخوای بری یکم استراحت کنی که از اول وارد سختی های دومی میشی
به نظر شما هم بچه تون بزرگ تر که شده و تو این سن زندکی خیلی راحت تر نشده؟ بچه داری منظورمه فقط که راحت تر میشه