۷ پاسخ

منم وقت های ک اعصابم خورده یافکرم درگیره مثلا رابطه داشته باشیم من اصلا لذت نمیبرم و اصلا ارضانمیشم برای همین اونجورموقع ها اذیت نمیکنم فقط شوهرم انجام میده وارضامیشه ولی من بعضی وقت ها اونجوری میشم ک فکرم درگیرباشه یاچیزی

من یجوریم کلا دلم نمیخواد رابطه داشته باشیم نمیدونم چرا

دکتری چیزی نیست که بریم

من خیییییییلی وقته اینطورم

خیلیامون بعد از بچه دار شدن اینجوری شدیم .بنظرم بیشترش هم از خستگی و سروکله زدن با بچه هاس .به حدی خسته وگاهی عصبیمون میکنن که حوصله هیچکاری رو دیگ نداریم یا برای من پیش اومده وقتایی که میخوام اونم بعد از ی مدت طولانی بچه بیدار نمیشه کاری کرد وقتی هم می‌خوابه دیگ حسی وجود نداره .باید صبر کنیم تا بچه هامون یکم بزرگتر بشن کارمون کمتر

منم از زایمانم تا الان ب کلللللل دلم نمی‌خواد یعنی حالم بهم میخوره قبلش هم گرم نبودم ولی سختمم نبود الان انگار شکنجه است یرام

منم همینجوری شدم نمیدونم چرا

سوال های مرتبط

مامان رادوین مامان رادوین ۲ سالگی
سلام خانوما شبتون خوش
گفتم بیام یکمی حرف دلمو بزنم پسرم خوابه از وقتی خوابیده همش یه چیزی تو دلم داره یه طوری میشه انگار دارن تو دلم رخت میشورن خیلی حالم بده من خیلی مادر نالایقی هستم چند روزه اصلا حوصله پسرمو ندارم وقتی هم پسرم شیطونی میکنه یه چند تا حرف از حرصم میگم بعد پشیمون میشم خدا چرا من لال نمیسم‌اخه 😭😭
نمیدونم چرا اینطوری شدم اصلا حوصله خودمم ندارم شوهرم که هیچ اصلا هیچ حسی بهش ندارم انگار دارم با مرد غریبه زندگی میکنم ولی واسه پسرم خیلی دارم کم کاری میکنم نمیدونم چرا انرژی ندارم همش خستم دلم نمیخواد تو خونه خودم بمونم همش دلم میخواد برم پیش. خانوادم بدم پسرمو نگه دارن من استراحت کنم نمیدونم چرا حس تو خونه موندن و سر و کله زدن با بچه و شوهر رو ندارم
موندم چیکار کنم دلم واسه پسرم میسوزه اون الان بیش تر از هر چیزی به محبت و توجه من و پدرش نیاز داره ولی هیچ کدوممون بهش این ها رو نمیدیم پدرش که هیچ منم بعضی وقت ها باهاش بازی میکنم حرف میرنم بعدش دیگه حوصلم نمیکشه دلم میخواد چن ساعتی ماله خودم باشم بی خیال بشم استراحت کنم چیکار کنم که این حس بره بتونم پر انرژی واسه پسرم وقت بزارم تو رو خدا راهنماییم کنید 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻