مامانا من انقد عذاب وجدان دارم اومدم دردودل کنم🥺
من موقع تولد شاهان شیرم زیاد نبود ینی براش کافی نبود مجبور شدم تو بیست روزگی شیرخشکم بدم بهش تا همین چند روز پیش هم شیر خودمو میدادم هم شیر خشک و خوبم میخورد ولی مریض شد یه دفعه و بردیم بستریش کردیم بیمارستان و از همون موقع تو بیمارستان دیگه شیرمو نخورد البته شیر منم دیگه کم شد انقد بهم استرس و فشار اومد اصلا یادم نمیومد چیزی بخورم فقط فکر شاهان بودم از بس گریه کرده بود
الان عذاب وجدان دارم میگم اخه چرا شیرمو نخورد یه دفعه براش ناراحتم😭

عزیزرزم خودت و اذیت نکن
اگه اصلا هم نخوره باز عذاب وجدان نداشته باش
اگه میتونی این مدت شیرافزا بخور و هر چقد میتونی بدوش
دختر منم چند ماه اول همینجوری بود هم شیر مداشتم زیاد هم اون یهو نمیخورد همه اش درگیر غصه و عذاب وجدان بودم
اخرم تا ۲ سال و ۳ ماه شیر خودم و شیشه رو باهم خورد
درست میشه ولی اگه نشد هم فدای سرت این همه بچه شیر مادر نمیخورن

منم بچم یه هفتس یه دفعه سینمو نگرفت دیگه..البته سیر نمیشد باهاش همش گریه میکرد شیرخشک شبا میدادم..اما یهو دیگه سینمو نمیگیره میدوشم میریزم تو شیشه اش اما اونم خیلی کمه..خیلی ناراحتم درکت میکنم

والا من بچه اولم باشیر خشک بزرگ شد
بچه دومم شیرم کافی نبود شیر خشک دادم عذاب وجدانم ندارم
اینجوری هم بچم راحته هم خودم

عزیزم ناراحت نباش بچه مواد مورد نیازشو از شیر خشک هم میتونه بگیره

خودتو ناراحت نکن.خیلیا همینن شیرشون کمه.یا چرب نیس.یاسیرنمیکنن بچه رو.
اون دست تو نیست.چراغصه میدی خودتو.

عزیزم من سینم یه مدت بخاطر استرس خشک‌شد امادتو‌خواب دادم بخوره و میک بزنه دوباره یکمی به شیر اومد اما کلا بچم جدیدا سینمو میبرم سمت دهنش جیغ میزنه و شیر خشک رو قبول میکنه ، منم گاهی عذاب وجدان میگیرم میگفتم کاش از همون اول همش میخوردم و پرهیز نمیکردم که شیرم کم نشه ولی ناچار بودم و‌مجبور شدم شیر خشک بهش بدم