۱۳ پاسخ

اتفاقا بهترین کارو میکنی
آفرین

هرجور که راحتی و دوست داری دخترتو تربیت کن تو مادرشی وبهتر می‌دونی حتما هرکاری کنی مردم ایراد میگیرن مثلا به من میگن تقصیر تو انقدردخترت نق میزنه شایدم تقصیر من

این که مستقل بشه خوبه ولی یادت نره از توجه و محبت غافل نشی بنظرم این طبیعیه که بچه دردش بیادو گریه کنه خودمونم دردمون بیاد شاید گریه کنیم 🤔

بنظرم روشت درسته به بقیه توجه نکن

بهترین کارو‌کردی بنظرم

احسنت بهت عزیزم

واقعا افرین بهت ..تو سخترین و بهترین کارو کردی....میدونم خودتم میدونی ولی بیشتر بگو بخند محبت کن حرف بزن باهاش....

فقط هواست باشه ادم درونگرایی نشه بخاطر این نوع تربیت ینی این ک بتونه بهت درداشوبگه جیغ زدن برابچها گاهی ی نوع سلاح دفاعی من دختر خالم ۸سالشه از بچگی هرکی کتکش میزنه ی گوشه وایمیسته اونا ک زدن میشینه بی صداگریه میکنه

کاش من بچه مو مث بچه تو باراورده بودم

بهترین کارو کردی اصلاااااا توجه نکن
حرف کسی مهم نباشه برات

پسره منم همینطوریه اگه بخوره زمین جزئی باشه خودش پامیشه من باجیغ ودادنمیرم سمتش که بترسونمش واگه بیشترم باشه زخمش حدودا۵دقیقه ای آرومش میکنم ولی مادرم وشوهرم حساسن قبول ندارن این روشو منم کارخودمومیکنم اگه زخم باشه میگم بوس کردم خودش آروم میشه

پسره منم همینطوریه اگه بخوره زمین جزئی باشه خودش پامیشه من باجیغ ودادنمیرم سمتش که بترسونمش واگه بیشترم باشه زخمش حدودا۵دقیقه ای آرومش میکنم ولی مادرم وشوهرم حساسن قبول ندارن این روشو منم کارخودمومیکنم اگه زخم باشه میگم بوس کردم خودش آروم میشه

مستقل بودن خوبه اماروپاخودش وایسه اشتباهی همه مازنابایدپشتمون به مردی گرم باشه قانون طبیعت اینه مادرشوهرش میگه زن باید مدیریت کنه همچی رو
شناسه دخترمدبرباربیار
دخترمنم لباسش خودش درمیاره خودش عوض می‌کنه
خودش غذامیخوره
خودش حموم تنهامیره
خودش دست صورتش میشوره قشنگ چهارپایه زیرپاش می‌ذاره

ایناروهمه بچهادیریازودیادمیگیرن چیزهنری نیست
پس مستقل بودن خوبه امادرکنارش مدیرمدبردانا
باادب شرطه گلم

سوال های مرتبط

مامان آوین مامان آوین ۳ سالگی
سلام،بچه ها کسی هس ک مامانش تو کارهاش دخالت کنه؟برای همه چیز، الان مامان من روزی ۵یا۶باز بهم زنگ میزنه نه ک بگم عیبی نداره مثلا ظهر ک دارم استراحت میکنم تازه خوابم برده یهو زنگ میزنه اگ خواب باشم میگ خوابی؟ یا اگ جایی برم بهش نگم ناراحت میشه طوری ک به خواهرم گفته ک من هرجا میرم بهش نمیگم،برای بچه بزرگ کردن ک نگم روانی کردم الان گیر داده برای بچه ام صندل بگیرم هی میگم باشه یه جا خوب و قشنگ پیدا کنم میخرم ولی باز هر بار رفتم خونه اش میگ باز برا بچه صندل نگرفتی، دخترم کوچیکتر بود یه بار بردمش شهربازی می‌ترسید سوار وسایل بشه دیگ نبردم تایکم بزرگتر بشه ولی مامانم هی میگف ببرش شهربازی میگفتم بردمش ترسیده، تا وقتی فهمیدم الان وقتشه بردمش با شوهرم بهم زنگ زد کجایی گفتم اوینو بردیم شهر بازی یهو گف چه عجب ازبس من گفتم بردیش، ما اصلا نمیتونم جلوش با بچه امون شوخی کنیم یه بار شوهرم داش بازی میکرد باهاش یهو آوین گریه کرد فرداش بهم زنگ زد ک آره من دیروز از دست شوهرت ناراحت شدم گریه بچه رو درآورده گفتم مامان جان اون ک از قصد ک نبوده قبلش گریه میکرد بهانه گیری میکرده یهو گف این یه نوع بچه آزاریه🙁و مریضه، دیگ خیلی از این موضوع ها ک درگیرم،نمیدونم شاید من حساسم چیکار کنم؟