مامانایی که بچه دومتون ناخواسته باردار شدین روز اول که فهمیدین چ حسی داشتین.... بچه دوم داشتن سخته؟؟؟

نه سخت نیست عزیز.. سن بچه اولتون که خیلی خوبه. من دخترم سیزده ماهش بود فهمیدم باردارم! سه چهار ماه اول بارداری خیلی سخت گذشت بهم نمیشد هم ک بگم خودم خواستم😂 ولی الان خیلی خوشحالم که هم بازی هستن خداروشکر🙏سختیاشون رو یه جا کشیدیم

ناخاسته که نبود خوشحال شدم سخت که هست ولی فک میکنم سختیش تا دوسال باشه بعد دیگه باهم دوست میشن اگه از نظرامکانات اوکی باشی خود بچها فک نمیکنم اونچنان سختی داشته باشن

هم خوشحالی هم ترس و استرس

وقتی فهمیدم خودمو زدم موهام کشیدم هزار فش بد بیراه نثار شوهرم کردم بخاری برداشتم زعفرون خوردم ب درگاه خدا ناشکری کردم رفتم خونه مادر شوهر کلی گریع کردم مادر شوهرم کلی نصحیتم کرد و ارومم کرد پسرم چهار سالش بود ب مامانم با ترس گفتم اونم گفت مبارکه بسلامتی و سه ماه اوله ویار افسردگی داشتم ب بعد کم کم خوب شد حالم الان هزاران بار ب درگاه خدا شکر گذاری میکنم ک عسل خانم اسرا جونمو رو بهم داد اینقدر با زبونش شیرین کاری میکنه گاهی از حرفای بزرگی ک میزنه کلی میخندم دلبری هایی ک میکنه کیف میکنم میگم چ کارا ک نکردم من ب صورتش نگا میکنم میگم خاک تو سرت همچین فرشته خوشگلی رو میخواستی دنیا نیاری

سخت نیست خییییییلی سخته🫠

من شوکه شدم اوایلش اصلا خوشحال نبودم
چون پسرم فقط دو سالش بود
اصلا شوهرمو میدیدم فقط گیر میدادم بهش همشکمیگفتم تو مقصری
تا ده روز بعد تولدش مهرش افتاد بدلم
الان انقد شیرینه برام حد نداره فقط میخوام لهش کنم
دوتا بچه سختی خودشو داره بخصوص موقع مریضیش ن
ولی شیرینم هست دو سه سال اول سخته

الان شما فاصله سنی خوبی دارن ..
من اگه بچه دومم نا خواسته نمیشد ، این سنی های پسرم برای بارداری دوم اقدام میکردم

منم‌اگه شوهرمو راضی کنم دوست دارم تا پاییز اقدام کنم اگه راصی شه میگه یکی یه دونه

من دومی رو خواستم، یعنی اولی پسر بود دومی هم پسر، سومی رو قصدش رو برا چندسال دیگه داشتیم، شکرخدا الان تو هشت ماه هستم هرچند قصدشو نداشتیم،از حرفهای مردم کلا تا یه مدتی حالت استرس و افسردگی داشتم، همش میگفتن برا چیت بود همین دوتا کافی بود، یعنی طوری شدم ک از خونه نمی زدم بیرون وگوشه گیر شدم،بعدش غربالگری اول برام ریسک زد، دوباره سختی رو سختی، آزمایش ژنتیک انجام دادم ک گفتن شکرخدا مشکلی نداری و بچتون دختره،هنوز ک هنوز دهنم مردم بازه وحرف میزنن و درک وشعور ندارن

شما هم اگه باردارین خدا روشکر، هرچه فاصله بیشتر نشه بهتره هم برا خودت هم بچه اولت

من ک انگار ی دیگ آب داغ ریختن رو سرم چون بچه اولم ۱سال و نیمش بودو از حرف اطرافیان میترسیدم ولی خداروشکر خیلی خوبه و پشیمون نشدم
ن که راحت باشه ها سخته ولی ی دفعه سختیشو میکشم و راحت میشم

منم به تازگی باردار شدم خیلی خوشحالم

درحین سختی بودن شیرینم هست

نه سخت نیست عزیز.. سن بچه اولتون که خیلی خوبه. من دخترم سیزده ماهش بود فهمیدم باردارم! سه چهار ماه اول بارداری خیلی سخت گذشت بهم نمیشد هم ک بگم خودم خواستم😂 ولی الان خیلی خوشحالم که هم بازی هستن خداروشکر🙏سختیاشون رو یه جا کشیدیم

نه سخت نیست عزیز.. سن بچه اولتون که خیلی خوبه. من دخترم سیزده ماهش بود فهمیدم باردارم! سه چهار ماه اول بارداری خیلی سخت گذشت بهم نمیشد هم ک بگم خودم خواستم😂 ولی الان خیلی خوشحالم که هم بازی هستن خداروشکر🙏سختیاشون رو یه جا کشیدیم

نمیدونم ی استرسی افتاده به جونم حس میکنم از پس دوتا بچه برنمیام حس میکنم خیلی سخته