۷ پاسخ

خوبه تو فقط اینجور گفتی خدا منو ببخشه ولی من بعضی وقتا کم میازم داد میزنم سرشون بعضی وقتا هم کتک اخه دوتا شیر به شیری دارم 🤯🤧

من دیشب دختر تا ساعت ۲ خواب بود یهو بیدار شد گفت هندونه میخوام یکم دادم بهش گفتم بیا لالا کنیم نخوابید تا نزدیک ساعت ۵ بیچاره شوهرم همش بغلش کرده تا بخوابه تا حالا اینجوری نشده بود اینجور مواقع شربت خواب بدم بهش

ب هیچ عنوان بعدظهرا بچه هارو نخوابون تا شب زود بخابن

روتین خواب داره عادت کرده. اول مسواک می زنه لباس خوابشو می پوشه میره توی تخت. براش قصه میگم. بعد راجع به کارای خوب اون روزش حرف می زنیم. کم کم چشماش بسته میشه. گاهی پیش اومده بیشتر از نیم ساعت قصه و حرف زدن مون طول کشیده ولی عمدتا یک ربع بیست دقیقه ای می خوابه. ماشاالله تا لحظه آخر هم حرف می زنه. گاهی که من خسته باشم و قصه کوتاه بگم خودش ادامه قصه رو می سازه و میگه. برعکس شما من این دقایق آخرو دوست دارم. خسته ام ولی دلم میخواد آخرش خوب تموم بشه هرچند در طول روز سخت گذشته باشه. دلم میخواد با حس خوب به خواب بره. با این فکرا کنترل می کنم.

والا همه اینجورین به خودت عذاب وجدان نده ، کاره هر شبم شده تا باهاش خوب حرف میزنم نمیخوابه مجبور میشم تند حرف میزنم بعدش میگیره میخوابه ، بخدا به این ماه مبارک قسم دخترم عذاب کل دنیا رو نصیبم کرده از وقتی به دنیا اومده یه روز یه خواب راحت نداشتم

اخیه داره برا مامانش حرف میزنه بعدم نخوانه فرداش می‌خوابه شما هم‌بخواب اگر شاغل نیستی

عزیزم کارت درست بوده به نظرم
بچه ها تو اوج خواب آلودگیشون هم به خاطر هیجان زیاد مقاومت میکنن
من تا نیم ساعت چهل دقیقه هر کاری بخواد باهاش کنار میام و انجام میدم ،مثلا داستان میخونم ،قصه میگم ،آب و میوه یا غذا دوباره
اما بعدش دیگه همه برق ها رو خاموش میکنم و فقط چراغ خواب ذوسن ومیگم حرفی نباشه فقط بخواب پ همین در آخر جپاب میده

سوال های مرتبط