سلام مامانا
من دخترمو بلخره ازشیر گرفتم
از۲م عید شرو کردم تا۸م گرفتم.گفتم هم عیده خودم چندروز تعطیله میتونم پیشش باشم هم تاهوا خیلی گرم نشده بگیرم.ولی الان ی مشکلی دارم.خونه مامانم ک بودم حب دخترم خیلی پیش من نمیومد و با خاله هاش و خواهرزاده هام سرگرم بود. بعدشم دوسه روزی با ابجی بزرگم و بجهاش ک دخترم خیلی دوسشون داره رفنیم سفر دیگه تو سفر دخترم خاله ک بلد نیست بگه ب ابجیمم میگفت مامان. توماشین خودمون نمیومد اصن دوست داشت توماشین خالش اینا باشه کلا بیشتر بااونا بهش خوش میگزشت. الان ازامروز تنها میشیم .من ازاین موضوع ی وقتایی ناراحت میشدم ی وقتاییم میگفتم حب چ اشکال داره چندروزی باهاشون بوده و اونا تایم کیفی بیشتری باهاش گزروندن بهشون ببشتر وابسته شده چندروزی اینحوریه بازباهم خوب میشیم

شبا چی میکردی گریه نمی کرد بی قراری نمیکرد چه جوری می‌خوابید

بااینکه من خیلی حواسم بود ک دارم ازشیر میگیرمش تنهاش نزارم همیشه پیشش باشم ولی اون اصلا بهم توجه نمیکرد😂

اتفاقا منم همینجوری شدم پسرم تو عید از شیر گرفتم خونه مامانم بودم که خواهرم هم همونجاست پسرم خیلی باهاشون بازی می‌کرد و وابسته خواهرم بود منم از اینکه بیام خونه نگران بودم ولی وقتی اومدیم خونه اوضاع خیلی بهتر بود