اییییییی منم دقیقا همینم هرچی میشه میرم تو دسشویی گریه میکنم میام بیرون دلم برا شوهرم تنگ شده حس میکنم رفتار همه باهام عوض شده دلم برای خلوت و سکوت خونم تنگ شده 🥺🥺ولی برای چند لحظه که دخترمو بغلم میگیرم همه چی یادم میره وقتی میخوابه بازم همون حالتا میاد سراغم
اره عزیزم منم همینجوری بودم والانم هنوز یه مقداری حالم بد میشه ..اینقد گریه میکردم حالم بد بود رفتم یه مدت خونه مامانم ولی باز وقتی میام خونه خودم دوباره همون حال بد!بعضی وقتا دلم میخاد برگردم عقب زمانی ک دوتایی بودیم .ناشکری نمیکنمااا ولی اینجوریم دست خودم نیس ..من قبلا حتی کارای خونه رو انجام میدادم لذت میبردم اما الان نه هیچی برام قشنگ نیس فقط دارم میگذرونم .من از خانوادمم دورم تو شهر غریبم 😔
منم دلم برای دوران بارداریم خیلی تنگ شده چرا اون دوران فقط لحظه شماری میکردم که تموم شه!🥺 الان خسته ترینم دلم یه خیال راحت میخواد یه خواب و استراحت طولانی 🤕
الان فقط یه انگیزه دارم اون پسرمه بازم شکر خدا
و اینم بگم از این لحظه های کوچولوت لذت ببر چون من از این که دلم میخواست اون دوران زود بگذره پشیمونم و مدام به عکس هاش نگاه میکنم و حسرت میخورم که چرا استفاده نکردم از اون دوران🥹
این حساسیت ها طبیعیه
منم سر دوتا زایمان قبلیم همینجوری بودم
ولی سعی کنید حلش کنید من تا دوسه سال بعدش افسردگی داشتم و خبر نداشتم ازش ک باید درمان بشم
نمیدونم چجوری؟مشاوره.. صحبت با همسر.. صحبت با دوست
ی کاری ی تلاشی واسه حال خوب خودت کن تو با ارزشی
چقد حالمون شبیه به همه ومن چقد از این حال بدم میاد😔
سلام عزیزم همه ی اینا طبیعیه و میگذره برات ولی اگر خیلی برات آزاردهندست حتما به یه تراپیست مراجعه کن چون ممکنه این حالت افسردگی باعث بشه به خودت و کوچولوت آسیب برسونی
من سر بارداری قبلیم اهمیت ندادم و تا ۳ سالگی پسرم دائم از کوچکترین کارش خشمگین میشدم یعنی هم عاشقش بودم و هم حوصله اش را نداشتم حتما اهمیت بده و برو دکتر
در مورد دلتنگی دوران بارداری هم باور میکنی من از الان مدام از خودم فیلم میگیرم باهاش حرف میزنم و میگم چقدر بعد ها حسرت این لحظه ها را میکشم فکر میکنم برای همه پیش میاد 😊
اره عزیزم منم همینطوربودم نمیرفتم بیزون دلم میترکیدانگارخونه منومیخاست بخوره احساس میکردم زندگی عادیم ازم گرفته شده وهمسرم هیچ تغییری نکرده وژندگیشومیکنه احساس میکردم ارهم دورشدیم. بچمومیسپردم ب مادرم میرفتیم بیرون یماهی رفتم خونه مادرم رفته رفته بهترشدم. میگذره
منم واقعا حالم خوب نیست
امشب رفتم خونه خودم
تنها ترینم و تنها
میترسم 🥺
طبیعیه منم زایمان کردم دلم دوران مجردیمو میخواد یا دوتایی با همسرم واقعا حس میکنم زود بود بچه آوردن من ازپس این همه مسیولیت برنمیام حتی نمیرسم ی سرویس برم خسته واقعا،حس میکنم همسرم منو نمیخواد بیشتر توجهش ب بچمه تازه همیشه سر بچه باهم بحثمون میشه تا بمن میرسه خسته میشه خوابش میبره واقعا کشش ندارم دیگ
این حالتا بعد از زایمان طبیعیه، مال هرکی ام تو یه موضوعی بروز میکنه.
من بچه ی دومم دنیا اومده بود چند روز بعد همش دنبال بهانه بودم گریه کنم، به مامانم میگفتم بابا خیلی غصه میخوره که مامانش فوت شده من میدونم دعا میکنه زود بمیره همینارو میگفتم و گریه میکردم، مامانمم به خواهرم میگفت من دیوونه شدم و میخندید، همه میفهمن بعد از زایمان آدم اینجوری میشه، بعد از یک ماهگی چهل روزگی دیگه خوب میشه، چون رابطه جنسی ام برقرار میشه این منفی ها ازبین میره
ده روز بعد زایمان بدترین دورانهههههه🤧
اتفاقا امروز صبح منم همین حالو داشتم
وقتی صبح با گریه الین پاشدم و یه نگاه به وضع خونه ای که همیشه برق میزد و الان بمب زده انداختم ناخداگاه بلند زدم زیر گریه
من که روزی ده بار گریه م میگیره اصلا هم دست خودم نیست
ولی این هم فصل جدید زندگیه باید خودمونو وفق بدیم
نمیدونم الان به جز همسرت کسی کمکی داری یا نه ولی اگه اون کمکی بره حالت بدتر هم میشه ولی به خاطر دخترت باید قوی باشی چاره ای نیست.
وای چقدر مثل منی ،حس میکنم دیگه مال خودم نیستم هیچی مثه قبل نیس دلم برای دو نفره بودنمون تنگ شده حس میکنم رفتار بقیه عوض شده کسی مراعاتمم نمیکنه ، انگار فقط وضعیت من عوض شده دیگه مثه قبل نیستم ولی برای شوهرم اینطوری نیس چقدر این مدت گریه کردم از یه طرف بابت اینکه انگار دارم ناشکری میکنم از خودم بدم میاد عذاب وجدان دارم
طبیعیه این احوال عزیزم بعد از زایمان، کم کم بهتر میشی
طبیعیه عزیزم، ادم انقد سختش میشه میگه کاش نمی اوردم، من یادمه همش اشک میریختم میگفتم کاش چهل روز بشه راحت بشم، الان که 42 روز هست خدارو شکر تحمل و صبرم رفته بالاتر و دلم برا روزای اول که نی نی کوچولو بود با همه سختیاش تنگ میشه تصمیم گرفتم لذتشو ببرم وبخاطر داشتنش و سالم بودنش شاکر باشم سختیشو ب جون بخرم که دوباره برا یک ماهگیش دلم تنگ میشه حسرت نخورم، توام بخاطر سالم بودن بچت خدارو شکر کن و ازش صبر بخواه
به اینم فکر کن که اگ هنوز باردار بودی بازم باید این مراحلو طی میکردی الان 9.روزشو رد کردی 😍
والا گلم من که عجله دارم بچم دنیا بیاد آخه بر عکس شما شوهرم خیلی سرد شده باهام نمیدونم میترسه نزدیکم شه یا چی 🥲
عزیزم اینا به خاطر هرمون های بعد بارداریته که حالت یه جوریه سعی کن این فکرارو از خودت دور کنی همش کارایی رو بکنی که حالتو خوب میکنه با کسایی حرف بزنی ک درکت کنن و حالت باهاشون خوب بشه
دلیل حال بدت چیه؟کی ناراحتت کرده
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.