۴ پاسخ

منم دوهفته مطلق بودم- ولي تو خونه كارهاي سبك ميكنم- بيرون نميرم فقط برا دكتر

استراحت مطلقی هنوز؟من یوقتایی تو خونه راه میرم غذا میذارم داغ میشه چون تنهای تنهام فقط دو هفته مطلق بودم دیگه مجبورم کارای سبک انجام بدم .بازم خوبه آبجیت هست خداروشکر کن من تنهای تنهام

منم از تهران اومدم چالوس پیش مامانم از اول بارداریم.البته من بد ویار بودم و بعدشم سرکلاژ شدم..به من مطلق نداده نسبی داره اما میرم تو ماشین بالا میارم..کلا تو خونم بجز برای دکتر رفتن. خیلی خیلی سخت میگذره..

والا من خونه زندگیمو‌ ول کردم اومدم خونه مامانم هفته‌ای یبار امپول دارم اونو زدنی میبره بیرون حالو هوام‌عوض شه☹️

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق هفته بیست‌وپنجم بارداری
امروز بعد از حدودا ۴ ماه تنهایی و استراحت ، دخترخاله م اومده بهم سربزنه. کاش نمیومد . بهم میگه چرا خودتو باختی ، پاشو به خودت برس ، سرطان که نگرفتی ،یه لکه بینی و عمل سرکلاژ کردی ،خودتو انداختی توی رختخواب. بهش میگم دکتر اجازه نمیده، درد هم دارم ، طول سرویکس پایینه ،جفتم پایینه بعد میگی خودتو باختی پاشو کار کن. بعد در جواب میگه هرچقدر توی رختخواب باشی بدتر مریض تر و افسرده تر میشی، بچه ت هم رشد نمیکنه و داستان دیگه درست میکنی. بهش میگم من هرچی دکترم بگه رعایت میکنم . تا الان هم بجز مادرشوهرم کسی نیومده یه لیوان آب دستم بده ،نمیخوام زحمتهاش هدر بره. بعد میگه اصلا فکرکن سونو و دستگاهش نیست ،مثل قدیم چطوری باردار میشدندو توی خونه بچه بدنیا میاوردن، منم حرفشو قطع کردم گفتم آره دیگه یا بچه بخاطر عدم بهداشت و داشتن زردی فوت میکرد. یا مشکل سندروم و معلولیت داشت و.... خلاصه کلا پشیمون شدم ،اومد بهم سر زد. کاش کمی درک اینو داشته باشیم که کاری که نمی‌تونید کنید حداقل با حرفهاتون زخم زبان نزنید که واقعا دل شکستن هنر نیست. من با بی مادری و بی خواهری خودم بسختی کنار اومدم. اگر هم مادرشوهرم نبود واقعا نمی‌دونم باید چیکار میکردم. خدا خودش همه ی باردارهایی که استراحت هستند و کمکی ندارند و واقعا شرایط سختی رو میگذرونم نجات بده که تا بچه هامون رو سلامت بغل بگیریم ، خستگی و استرس این همه روزها از تنمون خارج بشه