۱۸ پاسخ

اینه که میگن خدا سنگو کنار شیشه نگه میداره

من این چیزا دیدم ک‌میگم همش الکیه میگن قند بارداری زایمان زودرس فلان پس فلان
تا خدا نخواد ی برگ از درخت نمیفتع

الهی شکرتتتت
ببین خدا تا کجا آورده تورو‌ک‌دعا میکنی دردت بگیر
در حالی ک همش دعا میکردی زایمان زودرس نداشته باشی

انشالله صحیح سالم بغل بگیریش

انشالله بزودی بسلامتی زایمان کنی

عزیزم برات خیلی خوشحال شدم.منم همین حس و سر پسرم تجربه داشتم.خییییلی حس خوبیه ک بگن نمیشه نمیشه نمیشه ولی تو بگی خدا بخواد میشه.ایشالا بچتم بغل میگیری کلی کیف میکنی.موقع زایمان برا منم دعا کن.سرویسم ۲۹دعا کن بازم تا آخر برم

انشاللع که صحیح و سالم زایمان میکنی واس منم دعا کن سه قلوهام سر وقت بدنیا بیان صحیح و سالم😪

وای ممنونم از تاپیکت عزیزم ،خیلی امیدوار کننده بود ،انشالله بوقتش به سلامتی زایمان کنی عزیزم😍🌹

انشاالله که بزودی زود بسلامتی فارغ بشی ونی نی روبغل بگیری گلم
برامنم دعاکن زایمان راحتی داشته باشم

واقعا قسمته ها نگا اخه...💖خداروشکر عزیزم

ای خدا چقد ذوق کردم برات..🥺🤍🩹
خداروشکر عزیزم دعا کن منم این ی ماهم بسلامتی بگذرونم
توام ایشالا زودتر دردت بگیره بری نینینو سالم و سلامت بغلت بگیری😍🍼

واقعااا تا خدا نخواد برگی از درخت نمیوفته الهی که زایمان راحتی داشته باشی نی نی خوشگلتو بغل کنی برای منم دعا کن مثل شما تا اخر برسونم 🤲🤲🧿♥️♥️

ای جانم😍
قربون حکمت خدا🥹

ان شالله ک زایمان راحتی درپیش داشته باشیم🥺

خداروشکر واقعااااااا، برای ماها هم دعا کن💚

خدا را شکر عزیزم ایشااللہ بہ سلامتی زایمان کنی

الهی که به راحتی زایمان کنید و بچه تون رو سالم در آغوش بگیرید

الحمدلله عزیزم🥹
خیلی خوشحال شدم براتون ان‌شالله به سلامتی زایمان کنین❤️
طول سرویکستون چند هفته ۲۸ بود؟

انشالله بسلامتی زایمان کنی برا منم دعا کن برسونم

عزیزم شیاف استفاده کردی

سوال های مرتبط

مامان نیکان مامان نیکان ۵ ماهگی
تجربه بارداری پرخطر
سلام من ۱۷ روزه که زایمان کردم ولی دوره بارداری بشدت سختی داشتم و پراسترس. از همون هفته ۵ و ۶ که فهمیدم باردارم لکه بینی داشتم که به خونریزی هم رسید که هماتوم بود و تا سونو ان‌تی که رفتم ادامه داشت
بعد سونو متوجه شدم که طول سرویکسم کمه ۲۲ بود و هفته ۱۴ سرکلاژ شدم و چند هفته استراحت مطلق بودم و فقط برای دستشویی پامیشدم تا هفته ۲۵ استراحت نسبی داشتم کار خاصی نمیکردم فقط برای دستشویی غذا و داروخوردن بلند میشدم ولی با این حال فانلینگ شدم با وجود سرکلاژ و مجبور شدم پساری هم بذارم. دیگه کلااا استراحت مطلق شدم و هفته ۳۲ طول سرویکسم بخاطر یبوست کمتر شد آمپول بتا زدم یه هفته بعدش آب دور جنینم کم شد و بستری شدم هرروز دوبار nst و سونو میدادم و تو هفته های آخرم کلستاز بارداری گرفتم و آنزیم های کبدیم بالا رفت🫠
ولی با همه اینا ۳۷ هفته و ۱ روز زایمان کردم و پسرم سالم و سلامته❤️
حین زایمان برای همه باردارا دعا کردم چون خودم سختی و استرسشو کشیدم و میدونم یه باردار به چه چیزای وحشتناکی میتونع فکر کنه من خیلی استرس داشتم و همیشه گریه میکردم و کلی افکار منفی تو ذهنم بود ولی خداروشکر همه چی به خیر گذشت و اگه به گذشته برگردم سعی میکنم از بارداریم لذت ببرم تا اینکه با فکرای بیهوده و وسواس الکی واسه خودم زهرش کنم🤦‍♀️
امیدوارم همه مامانا بسلامتی و با دل خوش زایمان کنن🤲