۹ پاسخ

وای چ نازه ماشاالله

فسقل مامانش
کلا یه وجب بود
با اینکه زایمانم طبیعی و وحشتناک بود ولی هزار بارک بخوام برگردم عقب برمیگردم به شب زایمانم ک کشیدن بیرون گذاشتن رو قلبم نگاش ک کردم فک کردم هزاران ساله عاشقشم زل زده بود ب چشام یه لبخند زد دیدم عهههه پدرسوخته چال داره دیگه مهرش و انداخت ب دلم

تصویر

ای جانم

یادش بخیر با اینکه دو شب نخابیده بودم تا صب نشستم بالا سرش. گریه هم نمیکرد بغلش کنم. یزره نق میزد سریع برش میداشتم بغلم😂😂

دختر من وقتی بدنیا اومد
اصلا دلم نمی‌خواست ب پرستار بدمش.همش میخواستم تو بغل خودم باشه.کلی هم قربون صدقه اش رفتم
دیگه ب اصرار ازم گرفتش تا وزنش کنه و لباس براش بپوشه

این جا چند ماهه بودش

تصویر

اره عزیزم چه روز خوبی بود و چه حس قشنگی😍روز برآورده شدن آرزوم رو هیچوقت فراموش نمیکنم😍

دختر منم یو سال شیش ماه پیش ب دنیا اومد❤️

یادش بخیر با اون درد بخیه کلی راه میرفتم بخش نوزادان اونقدر گریه میکردم ک چرا اونجان بد برمیداشتم شیر میدادم بهشون اونقدر کوچولو بودن میترسیدم بغلم کنم

سوال های مرتبط