خوب خوشگل خانمای گل من اومدم که تجربه زایمانمو بگم شاید لازمتون شه🥹🥰🥰🥰
نصف شب بلند شدم دیدم شلوارم خیسه زیاد اهمیت ندادم گفتم شاید ترشح آبیکه البته ۳۸ هفته و۵ روز بودم بعد دوباره خوابیدم ساعت ۱۱ بلند شدم صبحانه بخورم که باز دیدم همش ازم آب میاد قطره قطره صبحانه خوردم بعد دیدم هی شدید تر میشه به دکترم زنگ زدم گفت بیا معاینه.هیچ دردی هم نداشتم حتی یه ذره خلاصه رفتم معاینه کرد گف کیسه آبت سوراخ شده و دهانه رحمت دوسانت باز شده سریع برو خونه وسایل تو جمع کن برو بیمارستان دردات شروع شد منم میام.
ساعت ۳ ظهر رفتم بیمارستان همچنان هیچ دردی نداشتم اونجا دوباره معاینه شدم گفتن هنوز دوسانتی سرم زدن آزمایش گرفتن و هر کاری که لازم بود بعد تند تند میومدن بهم سر میزدن و معاینه میکردن بعد یه ساعت بدون درد دوباره معاینه کرد گف ۴ سانت باز شدی و خیلی خوب پیشرفت کردی دیدن درد ندارم یه قرص گذاشتن زیر زبونم بعد نیم ساعت دردام شروع شد کم کم میگرفت هر پنج دقیقه بود که دکتر هم خودشو رسوند و تا آخر مامانمم بالا سرم بود دردام شدید شد کلا شاید ۳ ساعت درد داشتم بعد یهو زورام شروع شد خود به خود یکم زور میومد بعد ول میکرد موقعی که ول میکرد خوابم میبرد تا دوباره که میگرفت😊😁😁خلاصه که بعد چند تا زور دختر خوشگلم اومد بیرون اینو برا اونایی که از زایمان طبیعی میترسن میگن که موقع بیرون اومدن بچه نفهمیدم درد آنچنانی نداشت سرش که بیاد بقیش خودش میاد بیرون بقیه شو پایین میزارم....👇👇

۱۱ پاسخ

بعد اینکه بچه اومد بیرون منتظر موندن جفت بیاد که نیومد و خودشون با دست کشیدن بیرون و اینقد که از جفت اذیت شدم درد کشیدم از بچه نکشیدم اصلا و فشار های بعدی که رو شکمم میدادن تا خالی شه و اینکه خلاصه بعد دوساعت با سوگل خوشگلم رفتیم بخش 🥰🥰🥹
امیدوارم همتون زایمان های راحت و سلامتی داشته باشین برا همه هم دعا کردم🙏🤲😘

ولی از حرف هات آرامش گرفتم

عزیزم شما ورزش هم میکردی تو ماه های اخر؟

تازه اگه حوصله میکردن جفت هم خودش طبیعی خارج میشده نیاز نبوده با دست دربیارنش و بعدم شکمتو فشار بدن

افرین به مامان قهرمان قدم نورسیده مبارک
متاسفانه اینقدر ترسناک تعریف کردن که همه حاضرن به زور پول برن سزارین بشن

عزیزم مبارکت باشه. ولی کارخاصی کردی که کیسه ابت پاره شد

تو دوران بارداری چقدر شد وزنت؟
ورزش ایناهم داشتی؟

ای جانم عزیزم بسلامتی دست راستت ت سرمن منم زایمان کنم🥺
عزیزم ورزش اینام داشتی؟

عزیزم ب سلامتی خوش قدم باشه
کدوم بیمارستان رفتی ؟

به سلامتی عزیزم خدا گل دخترمونو حفظ کنه

چند کیلو بود نی نی؟
دردا قابل تحمل بودن؟؟

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۸ ماهگی
خب بیاید داستان زایمانمو بگم:
۳۸ هفته و ۳ روز بودم من دیروز رفتم معاینه لگن وقتی معاینه کرد با خواست خودش معاینه تحریکی انجام داد و گفت الان ۲ سانت بازی و دهانه رحمت نرمه امشب برو بستری شو. بعد معاینه به لکه بینی افتادم و انقباض هام شروع شد هر ۱۰ دقیقه میگرفت .
شب شام خوردیم راه افتادیم طرف بیمارستان که ۲ ساعت راه بود معاینه کرد گفت هنوز همون ۲ سانت بازه ولی دردام هر ۸ دقیقه شده بود. گفت برو وقتی هر یکی دو دقیقه شد بیا بستری شو . رفتیم خونه اقوام شب تا ساعت ۸ و نیم صبح هی راه میرفتم تو خونه و انقباض هام هر ۳ . ۴ دقیقه شده بود رفتیم بیمارستان معاینه کرد گفت ۶ سانتی الان آماده زایمانی 😃
لباسامو عوض کردم ساعت ۹ تا ۱۱ و نیم هی انقباض میومد بهشون گفتم اپیدورال زدن بعد چند دقیقه دردام کم شد و فول شدم رفتیم اتاق زایمان با جند تا زور محکم بچه دنیا اومد ساعت ۱۲ . ولی جفت مونده بود تو رحم بعد نیم ساعت اومد که باعث خونریزی شد با آمپول و دست انداختن اومد بیرون ☹️
الانم سون وصل کردن .
وزن نی نی هم ۳۳۰۰
مامان حنانه مامان حنانه ۷ ماهگی
سلام منم خدا رو شکر دیروز زایمان کردم اومدم تجربه زایمانم رو بگم من توی ۴۰ هفته و ۳ روز زایمان کردم و اینکه هر کاری میکردم که زایمان کنم نمی‌شد همون روز واسه ان اس تی رفتم بیمارستان بهشون گفتم که بستریم کنن اما گفتن که ۴ روز دیگه وقت داری برو واسه ۴ روز دیگه معاینه که شدم ۲ نیم باز بودم اما دوست نداشتم معاینه بشم ی ماما اومد گفت ی معاینه معمولی هست اما انگار دروغ گفت معاینه تحریکی انجام داد و از همون لحظه دردم شروع شد اما خیلی کم و قابل تشخیص نبود بعد کم کم بیشتر میشد تا رسید ب ساعت ۲ نیم شب که دردام شدید شد هر سه دقیقه یکبار می‌گرفت کم کم زمانش کم میشد البته بگم همون شب رابطه هم داشتم وقتی که هر ۳ دقیقه یکبار شد رفتم بیمارستان معاینه شدم گفتن همون دو سانتی برو خونه رفتم خونه تا دردم شد هر ۱۰ سانیه یک بار بعد رفتم بیمارستان دم در زایشگاه نشستم نتونستم سر پا وایسم ماما ها میگفتن این از دروغ می‌کنه تا بستریش کنیم ببریدش خونه بعد ی ماما دیگه گفت بزار هی معاینه اش کنیم شاید راست بگه اومد معاینه کرد گفت وای این کله بچه س ببریدش اتاق زایمان بعد خود ب خود کیسه ابم پاره شد بعد از ۵ دقیقه دخترم ب دنیا اومد که بهترین حس دنیا رو داشتم بعد از تولدش انگار از جهنم وارد بهشت شدم کل دردی که کشیدم ۲ ساعت بود موقع زور زدن زیاد درد نداشتم واقعا قابل تحمل بود زور زدن ولی قبل از اینکه کیسه ابم پاره شه دردش سخت بود ولی باز خیلی زود تموم شد بعد از اون واقعا انگار اصلا زایمان نکردم اما بخیه ها هم اذیت میکردن اما با شیاف اوکی بود خلاصه طبیعی واقعا زایمان خوبیه ببخشید اگه طولانی شد
مامان فندوق مامان فندوق ۵ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان صدف کوچولو مامان صدف کوچولو ۸ ماهگی
خب بالاخره نوبت من شد که تجربه زایمانموبگم
جمعه شب بودمهمونی رفتیم کمردرد مداوم داشتم ولی فکرنمیکردم برای زایمانه چون مداوم بود خیلی اذیت هم نمیکرد بعد فرداصبحش ازخواب که بیدا شدم دیدم خون آبه ازم میاد مثل خلط خونی بعد سریع اماده شدم رفتم پیش دکترم چیزدیگه ای حس نمیکردم بعد دکترم معاینه شکمی کرد گفت شکمت انقباض داره میگیره ول میکنه امافعلاکمه خلاصه معاینه هم کرد گفت دوسانتی برو بستری شو بعد من اومدم خونه رفتم بیمارستان معاینه کردن بعد ان اس تی گرفتن گف فعلا بیس دقیقه یه باره برو خونه دردات پنج دقیقه شد بیا من اومدم خونه تادم غروب دردام بیشترشد ولی قابل تحمل بود چیزی نبود بعد ورزشواینام کردم دوباره رفتم بیمارستان که دکتر شیفت بیمارستان معاینه کرد گفت بچه قشنگ کلش پشت دهانه رحمه امادس که بیاد ولی همون دوسانت هستی گفت درداتم نزدیک به هم شده بستری شو که تاصبح میادقطعا بعد به خود بیمارستان که گفت اوناگفتن امشب علائم خاصی نداره برو صبح بیاد بستری شه درداشوخونه بکشه بهتره هیچی قراربود برم صبح بیام که یه دفعه دیدم کیسه ابم نشتی کرد همون موقع بستری کردن که ساعت۱۲شب بود بعد انپول فشارزدن که ببینن پیشرفت میکنم یانه چشمتون روز بدنبینه انپول فشاروکه زدن کیسه ابمم دکترپاره کرد که واقعا چیزی نبود و یه لوله ناز عین نی کرد تو خیلی راحت پاره شد رفت دردام بیشتروبیشترشد جوری که روتخت فقط دادمیزدم بعد گفتن فلن ورزش نکنم تا چار سانت بشم بعد که ساعت۱بود صداشون کردم گفتم خیلی احساس مدفوع دارم معاینه کردن دیدن چارسانت شدم ماماهمراهم اومد
مامان گندم🧚‍♀️👼 مامان گندم🧚‍♀️👼 ۴ ماهگی
مرخص شدم و شد شنبه ۹ تیر آقا ما ۷ صبح رفتیم بیمارستان شوهرم کارای بستری رو انجام داد و پرونده تشکیل داد منو بستری کردن خلاصه تا کارام انجام شد ساعت شد ۱۰ صبح بهم امپول فشار زدن نیم ساعت بعدش دردام شروع شد هی می‌گرفت ول میکرد دستگاه گذاشته بودن واسه چک کردن انقباض هام و قلب بچه خلاصه درد داشتم تا ساعت شد ۵ عصر سِرُم رو قطع کردن دکتر گفت یه سرم معمولی بزنید بهش تا بلند شه ورزش کنه وقتی سرم قطع کردن دردام هم قطع شد چون هنوز وقتش نبود یه یک ساعتی من ورزش کردم باز برام سرم فشار شروع کردن باز نیم ساعت بعدش دردام شروع شد تا ۱۲ شب چند بار هم معاینه کردن ۲سانت بودم و سر بچه پایین نیومده بود گذشت ساعت شد ۱۲ شب سرم رو قطع کردن باز دردام قطع شد گفتن بخواب باز صبح سرم رو شروع کنیم خلاصه گفتن میخای خانواده ات رو ببینی میتونی بری رفتم پشت در مامانم بود با شوهرم دیدمشون یکم باهاشون حرف زدم رفتم خوابیدم شد یکشنبه ساعت صبح باز سرم فشار رو شروع کردن باز دردام شروع شد ساعت ۹ قطع کردن دردام قطع بلند شدم ورزش کردم واینا اینم بگم از رو شنبه من چیزی نخوردم نمیزاشتن چیزی بخورم فقط اب خلاصه دکتر اومد معاینه کرد دیدن همون ۲سانته پیشرفت نداشتم دکتر گفت اینجوری نمیشه واسه بچه خطرناکه ضربان قلب هم نامنظمه گفت میخام کیسه آب رو بزنم خلاصه کیسه آب رو پاره کرد یکم درد داشت باز گفت سرم فشار رو شروع کنید باز شروع کردن تا اینجا ۴ تا امپول فشار بهم زدن وقتی زدن دیگه رو بدنم جواب نمی‌داد ساعت ۱۰ونیم بود دردام شروع شد دردای واقعی خلاصه ساعت شد ۱ ظهر دردام بیشتر شد معاینه کردن شده بودم ۳سانت گفتن بلند شو ورزش کن و اینا تا باز امپول فشار شروع کنیم
مامان دلخوشیام💙 مامان دلخوشیام💙 ۱ ماهگی
تجربه زایمان(طبیعی)
خب من ۲۱ ام معاینه شدم ۱ سانت بودم بعد دکتر برام معاینه تحریکی انجام داد که بعدش خونریزی گرفتم گفت برو بیمارستان شبش رفتم بیمارستان که باز معاینه کردن گفتن ۲ سانتم و چیزی نیست برم خونه گذشت تا دیشب من درد داشتم ولی نه خیلی شدید حرکات بچم هم نسبت به روزای دیگه کمتر شده بود دیگه باز رفتم بیمارستان که گفتن همون ۲ سانتم و ضربان قلب بچه هم خوب بود و دردام هم ثبت شد ولی گفتن درد زایمان نیست خلاصه ما باز برگشتیم خونه که از نصف شب دیگه دردام هی شدید شد که نمیتونستم نفس بکشم از صبح تایم گرفتم فاصله شون زیر ۸ دقیقه و ۵ دقیقه بود ولی نرفتم بیمارستان گفتم خوب دردامو خونه خودم بکشم بهتره دیگه ساعتای ۱۴ رفتیم بیمارستان تا معاینه کرد گفت ۶ سانتم و پذیرش شدم ساعت ۱۵ رفتم زایشگاه اونجا کیسه آبمو پاره کرد با یه میله فک کنم پلاستیکی بعد گفت ۷ سانتم دیگه مامایی که برا من بود بهم ورزش داد ولی تا خواستم انجام بدم دردام خیلی شدید بود احساس زور داشتم معاینه کرد گفت فول شدی همونجا رو تخت کمک کردم با معاینه و تحریک تا سر بچه اومد پایین پایین بعد دیگه بردنم اتاق زایمان اونجا چند تا زور زدم که پسرم دنیا اومد ساعت ۱۶ کلا با اومدنش سبک شدم بعد جفتمو دراوردن که دیگه بشدت سبک شدم حس خوبی بود بعد اون همه درد بعد رحممو ماساژ داد و رسید به بخیه که من گفتم بیحسی برام زدن ولی فقط برا داخلیا چون بیرونیا گفت چون پوسته بی حس نمیشه (۲ تا بخیه بیرونی خوردم و همینم گفتن که میخواستیم اصلا بخیه نخوری ولی خودم اشتباه یجا داشتن بهم میگفتن زور نزن من فک کردم دارن میگن زور بزن که نتیجش شد دو تا بخیه)