۱۱ پاسخ

بسلامتی عزیزم مبارک باشه طبیعی خیلی سخته دقیقااا پرستارا هم ک مثله حیوونا با آدما رفتار میکنن خودمم تجربه کردم🤦‍♀️🙂

مبارکه عزیزم
کدوم بیمارستان زایمان کردی؟

وااااای من یکشنبه زایمان طبیعی دارم چون فشار دارم بهم گفت فشار بهت میزنیم
خیلیییییی میترسم خیلییی
میشه نکات رو بهم بگی

مبارک باشه

بسلامتی گلم مبارک باشه

اخی عزیزم الهی شکر دوتا تون خوبین

دورت بگردم مبارکه قدم نو رسیده ب منم دعا کن توروخدا استرس دارم

تبریک عزیزم
واقعا طبیعی خیلی سخته
ولی بعدش ارزش داره
منم خیلی اذیت شدم

یعنی چی یکی اومد نشست رو شکمت یا حسین🤔😰

به سلامتی عزیزم.تبریک میگم ک از پسش براومدی 😘

بسلامتی چشمت روشن مبارکت باشه

سوال های مرتبط

مامان آسنا و سورنا 💕 مامان آسنا و سورنا 💕 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعیم
با نشتی کیسه آب رفتم زایشگاه اونجا معاینه کردن گفتن دهانه رحم دو فینگر ۳۰درصد بازه باید بستری شی تا کار های پذیرش انجام داد همسرم ساعت ۱۱شب رفتم زایشگاه اتاق انتظار زایمان سریع بهم آمپول فشار زد و نیم ساعت بعد کیسه آبم پاره کردن یک ساعت نشده اومد دوباره معاینه کرد ۶سانت دهانه رحمم باز شد البته از ساعت ۱۱شب که رفتم اتاق انتظار مامام خیلی خوش اخلاق و مهربونم بود با اینکه برای زایشگاه اونجا بود مثل یه ماما خصوصی کمکم میکرد و ورزش های لگنی انجام میدادم به ۶سانت ک رسیدم دردم زیاد شد درخواست اپیدورال کردم گفت چون بی حسی هس و باید به کمر بزنی عوارض داره نزن اکسیژن بدون درد بهتر منم اوکی دادم همین ک اکسیژن زد اصلا نفهمیدم چی شد و دردام از بین رفت دو ساعت نگذشته بود ک یه لحظه متوجه شدم زیر بغلم گرفتن میبرن اتاق زایمان تا نشوندنم رو تخت مخصوص زایمان بچه اومد سریع زایمان کردم خدارو شکر زایمانم خیلی خوب بود زمانشم به سه ساعت نکشید درد هم داشتم ولی خیلی کم ولی
مامان فندوقم🤎🧸 مامان فندوقم🤎🧸 روزهای ابتدایی تولد
پارت زایمان طبیعی ۳:
من تا ۷ سانت ک شدم تموم دردا رو تحمل کردم اصلا صدام در نیومد بعد پاره کردن کیسه اب دیگ داشت دردام غیر قابل تحمل میشد دیگه داشتم جیغ میزدم از درد ک یهو فول شدم و رسیدم به ۱۰ سانت چون تکنیک زور زدن رو بلد نبودم خیلی اذیت شدم همین زور زدن خودش کلی طول کشید بعد این منو سریع بردن اتاق زایمان سر بچه دیده میشد ولی زورای من خیلی یواش بود دیگ آخرش داشتم کم می آوردم ضربان قلب بچه داشت افت میکرد به خودم اکسیژن وصل کردن بهم گفتن ی زور دیگه بزن بچه گناه داره گیر کرده از ته وجودم زور زدم یهو دیدم نینیم عین ی ماهی افتاد بیرون گذاشتن رو شکمم مردم و زنده شدم ولی وقتی اومد بیرون انگار ی بار سنگین از رو دوشم برداشته شد وقتی دستشو گرفتم اصلا باورم نمیشد من این دردا رو تحمل کردم و زاییده باشم حتی باورم نمیشد ک مادر شدم 🥺🙂
خلاصه بعد بچه رو بردن و منو بخیه زدن ۴ تا بخیه خوردم و این روند زایمان من از ساعت ۸ الی ۱ شب طول کشید چون نمی‌خواستم زیاد درد بکشم خیلی همکاری کردم دردا رو تا تونستم تحمل کردم تو اتاق با وجود دردام ورزش کردم و خودمو تا ۱۰ سانت رسوندم تا سریع تر تموم بشه با اینکه تجربه سختی بود ولی خیلی واسم شیرین بود الان که به عقب برمی‌گردم با خودم میگم کاش بیشتر استفاده میکردم و دلم تنگ میشه 🥺♥️
انشالله همه مادرا نینی هاشونو سلامت بغل کنند
آواتار مامان گوگولی مامان گوگولی گوگولی ۱۲ ماهگی
باز میام طریف میکنم براتون الان تو بیمارستانم