سلام
ما چند روز پیش از بیمارستان مرخص شدیم خداروشکر
الحمدالله حال شهاب خوبه، فعلا داروهاشو ادامه میدیم تا ببریمش باز دکتر
من اشتباه فهمیده بودم، چون تو بدنش عفونت بود اینکه تو ادرارش عفونت باشه هم طبیعی بود کاملا و از نمونه خون و ادرارشه که میفهمن عفونت داره بدنش نه اینکه علت عفونتش عفونت ادراری باشه
روز آخر از دکتر پرسیدم که خب بالاخره تشخیصتون چی بود کجاشه عفونت، گفت نمیشه گفت اصلا به طور مشخص، گفتم آخه یعنی چی پس از چیه و اینا، گفت هیچی بچه از کسی یا جمعی ویروس گرفته سیستم ایمنیش که ضعیفه زده تو بدنش عفونت ایجاد شده و زمینه برا رشد میکروب و باکتری و اینا شده
همون حرف تکراری و درستی که میگه بچه رو نباید بوسید، بچه حساسه نباید کسی که مستعده مریضه نزدیک بچه بشه و نباید تو جمع شلوغ برد و ...
اما کو گوش شنوا
یا نمیشه اعتراض کرد و بچه رو مال خودشون میدونن و منم به خاطر شوهرم چیزی نمیتونم بگم یا هم یه کوچولو که میگی میگن خیلی حساسی! آره آقا من نسبت به سلامتی بچم حساسم! تو ندیدی تو اون ۶ روز چجوری بچه رو سوراخ سوراخ میکردن و در به در دنبال یه رگ برا زدن برانول، ندیدی چجوری جیغ میزد و از ترس میلرزید، ندیدی وقتی بدون بچه ام از بیمارستان اومدم بیرون، نشستم ماشین، اومدم خونه جای خالیش رو هر لحظه که دیدم چجوری ضجه زدم...
خسته شدم دیگه، بگو آخه مغز خر خورده بودی که از یه خانواده کم جمعیت با یه خانواده پرجمعیت بی فرهنگ ازدواج کنی؟🤦🏻‍♀️

۷ پاسخ

خداروشکر پسر گلت خوب شده خدا برات حفظش کنه مامان مهربون فقط به فکر خودتون باش

وای دقیقا این کلمه حساسی که میگن دوست دارن بزنم بکشمشون چون گوش شوهرمو همش پر میکنن که بچه اولش حساس یکی دیگه بیارید هزارتا از این حرفا بعدا خودشون دوتا دارن یکی به بچشون بگه تو بهشون برمیخوره یا به طرف تیکه بار میکنن یا کلا دیگه رفت وآمد نمیکنن

عزیزم همیشه همینجوری درکت میکنم خودشون مریض بودن افتضاح سرفه میکردن بعد میگفتن مریض نیستن بچه ده روز منو سرما دادن بعد خدا نکنه یه وقت اونا جایی با ما می‌بودن اگه یه عطسه میکردیم میگفتن فعلانی مریض اومده مارو مریض کنه و هزارتا حرف دیگه .
بچه من وقتی به دنیا اومد بیمارستان نگهش داشتن گفتن خانم اطرافیانت ویروس گرفته بودن به شما و بچه انتقال پیدا کرده وگرنه نوزادی که به دنیا میاد سرما نمیخوره
دقیقا خواهرشوهرم با بچه هاش تا یک ماه درگیر بودن فقط سرم میزدن تا خوب بشن به ما میرسیدن میگفتن چیزی نیست 😑😑😑

دقیقا
با جمله آخرت موافقم بشدت

منم قبل بدنیااومدن دخترم
به خانواده خودم وهمسرم گفته بودم بچه رو بوس نکنین
به خانواده همسرم برخورده بود
ولی گفتم سلامتی بچم مهم

واقعا درکت میکنم😥😢

مریض شده بود؟

سوال های مرتبط

مامان شهاب مامان شهاب ۱۳ ماهگی
سلام مامانا
شهاب که تو بیمارستان بستری بود هر روز متخصصای مختلف میومدن مشاوره میکردن که ببینن علت عفونت از کجای بدنشه و اینا
یه روز متخصص مغز و اعصاب اطفال اومد گفت که خب چجوری تشنج کرد و اینا؟! منم تعجب کردم گفتم بچه من تشنج نکرده که، فقط تب داشت اونم هی میگفت مطمئنی و اینا پس چرا تو پرونده اش نوشتن تشنج! منم گفتم اشتباه نوشتن همچین چیزی نیس، خلاصه یکم بچه رو نگاه کرد و یهو گفت سرش بزرگه! سر شوهرتم بزرگه؟! گفتم نسبتا شاید! آورد با متر اندازه کرد و بدو تولدش رو هم پرسید و گفت آره بزرگه مینویسم برا سی تی اسکن🙄
جواب اسکنش رو که نگاه کردم دیدم نوشته هیدروسفالی خوش خیم که با شیرخوارگی سازگار است و نم فلان، خلاصه که چیز مهمی نیس منظور
بعدش که مرخص شد و یه هفته بعدش بردیم برا چکاپ طبق خلاصه پرونده اش دکترش گیر داد که این باید پیگیری بشه کار دستتون میده و نم فلان، خیلی ترسوند، ارجاع داد به متخصص مغز و اعصاب اطفال
همون روز رفتیم عکسشو نگاه کرد و دور سرشو اندازه گرفت گفت نه زیادم بزرگ نیس و با توجه به اینکه سر باباشم بزرگه انگار ژنتیکیه، اما محض احتیاط یه قرص مینویسم تا یه ماه و نیم روزی یک چهارم بهش بده
منم اومدم خونه نگاه کردم دیدم این قرصه مال کنترل تشنج و نمیدونم کلا مشکلات مغزیه، خیلی میترسم و اصلا دوس ندارم بدم بهش دارو رو، از کجا معلوم به خاطر احتیاط الان بعدا با مشکل مواجه نشه بچم؟ حتما که قرصا عوارض دارن
اتفاقا چندتا از بچه های فامیلمون سرشون بزرگه حتی بابای خودم و بابای شهاب هم که هکذا
چیکار کنم؟ احتیاط کنم نکنم؟
الان دور سرش ۴۶عه
بدو تولد ۳۶ بود
اینم باید در نظر بگیرن البته که کلا ماشاءالله رشد شهاب از هر نظر خوبه و نسبت به جثه اشه اندازه سرشم
مامان شهاب مامان شهاب ۱۳ ماهگی
شهابم هنوز بستریه...
حال عمومیش الحمدالله بهتره، تب و استفراغش کم یا قطع شده
اما طفلکم انگار میفهمه که تو حالت عادی نیستیم، خیلی بی قراری میکنه و حوصله اش سررفته واقعا، زمانای ملاقات انقددددد خوشحال میشه
یا مثلا وقتی میریم طبقات دیگه واسه سونو یا آزمایش اینا انقد با ذوق در و دیوارو نگاه میکنه🥲
با منم خیلی بداخلاقی میکنه، حس میکنم امنیتشو خدشه دار کردیم، موقع رگ گیری اینا که خیلی اذیت میشه و جیغ میکشه حتما با خودش میگه خدایا این مامانم چرا نجاتم نمیده از دست اینا😓
علت عفونت فعلا عفونت ادراری تشخیص داده شده، منتظر نتیجه کشت ادرارشیم که قطعی بگن، باید بعدش پروسه درمانش تموم بشه و یه بار دیگه آزمایش و کشت بگیرن اگر منفی بود مرخص میشه
در مورد این عفونت ادراری هم خودمو خیلی سرزنش میکنم چون کوتاهی از من بوده، حتی علائمشم زود تشخیص ندادم با اینکه میدیدم😥🤦🏻‍♀️ من فک میکردم پسربچه ها عفونت ادراری نمیگیرن
خیلی نگران بودم ولی، چیزای عجیب غریب میشنیدم، احتمالات رو که بررسی میکردن عفونت های ترسناک رو میدیدم، جای شکر داره که عفونت ادراری قابل حله و اونقدرا هم خطرناک نیس، هرچند که طفلک بچمو ییخیپدی😓
بچم فقط یه وعده غذای کمکی نخورده مریض شد...شیر نخوردنش هم که یه طرف، معلومه حسابی وزن کم میکنه، واکسنش مونده هنوز، عکس ماهگردشم حتی نتونستم بگیرم😭 عجب ۶ ماهگی شد واسه شهابم💔
مامان شهاب مامان شهاب ۱۳ ماهگی
ادامه تاپیک قبلی


قبلا از خیلی ها که بچه هاشون ناخواسته شده بود شنیده بودم که میگفتن نگو ناخواسته بگو خدا خواسته الان واقعا به این باور شدیدا رسیدم که واقعااااا خدا خواسته هس، من یه دوستی داشتم که باهم ازدواج کرده بودیم، در مورد روشای جلوگیری اینا که میحرفیدیم میگف که ما دو سه روز بعد پریود و دو سه روز مونده به پریود جلوگیری نداریم چون اصلا اون زمان امکان تخمک گذاری نیس، منم میگفتم عمرا اگه ریسک کنم و همیشه بدون استثنا جلوگیری سفت و سخت داشتم حتی تو دوران بارداری هم به خاطر ترس از عفونت و اینا اصلا بدون جلوگیری رابطه نداشتیم یعنی به غیر از زمان اقدام به شهاب اصلا نشده بود، خیر سرم زد به سرم اینبار تو ذهنم دودوتا چهارتا کردم گفتم ۴ روز مونده به پریودم، خودشم این ماه‌ها خیلیییی با نظم بودم، گفتم امکان نداره که باردار بشم🤦🏻‍♀️ خودم پیشنهاد دادم!🤦🏻‍♀️😓 نگو از قرار نامعلوم چون روزه میگیرم سیستمم ریخته بهم و دقیقا تخمک اونجا آماده نشسته برا لقاح😶 واقعا که خواست خداست چون هرجور حساب کنی امکان نداره تو دو هفته حامله بشی و بیبیت مثبت بشه☹
هرکس واقعا بچه نمیخواد خیلییییی باید سفت و سخت مواظب باشه انگار بعد زایمان هم احتمال بارداری مجدد زیاده😰