اینقدخسته فکری ام که دلم میخوادیه مدت نباشم بعدبرگردم تاهمه چی تغیر کرده اونم اونطوری که دوسم دارم خیلی فکرم درگیره زن بودن خیلی سخته مادربودن خیلی سخته میخوادهم به خودت برسی هم به خونه زندگی هم به شوهرهم به بچه مخصوصاقسمت بچه داری ازهمه چیزسخت تره درسته شیرین ترین دوران زندگیه ولی ازخودش سخت ترهم نیست چرابچه های اون دوره زمونه رفلاکس نداشتن کولیک نداشتن بیشترزنامیگن والابچه های ماتوامکانات کم اماخیلی راحت بزرگ شدن نمونش خودماهاهستیم ...من چندین مدل شیرخشک عوض کردم پسرم نمیخوره هیچ تازه بانان هم دچاراسهال شدهمین امشب براش گرفتم حالابخوام برم دکترهم اگه شیرخشک بنویسه بچه نخوره چیکارکنم کاش شیرخودم هم زیادبودهم چرب که بچم جون میگرفت

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط