شما جای خواب بچتنو جدا کردید
من هنوز نکردم
یعنی اصلا میترسم
خدا نکرده تب کنه من متوجه نشدم
یا این که نصف شب پسرم برای شیر بیدار میشه
حس میکنم خوابم سنگینه
اما اگر بغل خودم میخوابونمش تکون میخوره زود بلند میشم ببینم چیشود اونجوری احساس میکنم غافلم ازش
یه مدت خواستم یکم از خودمون فاصله بدم باز دلم نیومد
شماها چیکار میکنید چه جوری قانع شدید جدا کنید جا کوچولوهاتون

ببین من از ۶ ماهگی ذهنم درگیر ابن موضوعه، تصمیم داشتم این کارو بکنم که به خاطر اینکه نتونستم شیر شبو قطع کنم همچنان پیش خودم میخوابه و هرچی میگذره بیشتر عشق میکنم تو بغلم خوابش مییره، بعد از چندتا روانشناس شنیدم که اصلا بچه وقتی پیش مادرش میخوابه خیلی براش خوبه و اگه زود جدا بشه هورمون استرس تو بدنش ترشح میشه... حالا راست و دروغشو نمیدونم اما اینم مزید بر علت شد که جدا کردنشو به تعویق بندازم

نه بابا

خیلی وقته جدا می‌خوابه الان که مستقل خوابیدن داریم تمرین میکنیم

پسر من که برای شیر چند بار بیدار میشه
اصلا نمیتونم جدا کنم کوچولوتر از سنشه😄

من یک ماهه از سیر گرفتم.یکم بگذره جداش کنم.چون واقعا دیگه رابطه من و شوهرم تحت تاثیر قرار گرفته

آره.. از 6،7 ماهگی
فقط ظهرا پیشش میخوابم گاهی اوقات

انقد بیدار میشه گریه می‌کنه که فعلا نمیتونم جدا کنم و از دوسالگی سعی میکنم کم‌کم جدا کنم

من تو تخت خودش میخوابه تو اتاق خودمون ولی مشکلی که دارم با اینکه خوابم به شدت سبکه ولی نصف شب که دخترم یه گریه کوچولو میکنه میارمش رو تخت خودمون و اصلا یادم نمیاد کی اوردم صب بیدار میشم میبینم پیش خودم خوابیده انگار شرطی شده باشیم هم اون عادت داره گریه کنه هم من میارمش پیش خودم چون نیارم بیشتر گریه میکنه ولی همینکه میذارمش کنارم فورا دوباره میخوابه برای همین بدون اینکه یادم بیاد غیر ارادی نصف شب میارمش پیش خودمون

زوده از شیز گرفتی بعد

وای منم دقیقا مثل شما اصلا نمیتونم جدا کنم تازه برداشتم تختش آوردم گذاشتم کنار تخت خودمون حالا حالا هام جدا نمیکنم