مامانایی که بچتون داره یکسالش میشه
این یکسال چطور گذشت؟؟؟

۶ ماه اول که انگار هر لحظه از جنگ برمیگشتم از بی‌خوابی داشتم میمردم مخصوصا ۴۰ شبی که به خاطر کولیک گریه میکرد افتضاح بود
ولی شش ماه دوم خوب بود شکر خدا

تا چهار ما درگیر دکتر و عمل. و افسردگی. و درک نکردن اطرافیان اونم بخاطر فرشته زندگی ولی خیلی سخته چون اعصاب آدم و زندگی آدم زیر رو میشه خداروشکر فرشته زندگیم خدا بهم داد انشاالله در پناه مادر دوعالم باشه. صحیح و سالم🥰

بهترین روزهای عمرم از روزی شروع شد که بدنیا اومد.
هر چند برای خوابش خیلی خیلی اذیت شدم.

خوب بود
خداروشکر به خاطر پسرم
سخت بود به خصوص شیش ماه اول
چون بچم بعد تولد بستری شد و خودم بالافاصله بعد عمل رفتم بیمارستان پیشش اما همش با مرخص شدنش از بیمارستان کلن از ذهنم پرید هم بیخوابیش هم دردش همه چیش
الان مهم اینه که خداروشکر کنارمه و سالمه

پسرمن اصلا اذیتم نکرد فقط یک ماهشو شبا زیاد شیر می‌خورد همش بیدار میشد خیلی بچه آروم و خوبی هستش

با وجود سختی های فراوانش بخصوص ماه های اول وقتی بهشون فک میکنم دلم برای خودم میسوزه..ولی خیلی خوب بود خداروشکر تونستم از پسش بر بیام بقیشم حتما میتونم😁من ی مادر کم سن و سالم وقتی زایمان کردم افسردگی بدی گرفتم همش فک میکردم نمیتونم ازش مراقبت کنم هی میگفتم من هنوز کوچیکم چرا باردار شدم..ولی خدا تنهام نذاشت و تونستم از اون حال بدیام بیام بیرون و دخترمو خوب بزرگ کنم

خیلی سخت . با اینکه مشکل جدی نبود خداروشکر. ولی بچه داری خیلی برای من سخته و پذیرشش برام سخت بوده و هست ‌ خیلی محدود شدم.

سخت و شیرین بود

بهترین روزهای زندگیم و کنار پسرم داشتم چ‌روزهای سخت چه راحت همه برام خوب بود دلم خیلی تنگ میشه دوس ندارم محمدحسین جانم بزرگ بشه...

به سختی ولی با لبخند گذشت🤕

برای من بسیاررررر شیرین و پرچالش در کنار کم خوابی و خستگی جسمی فراواااان
از ته قلبم خداروشاکرم برای این نعمت بزرگش که بهم هدیه داده